ترک

/tarak/

    abandonment
    turk
    turkish
    [infml.] crevice
    creck
    break
    breakaway
    chink
    cleavage
    cleft
    crack
    defection
    dereliction
    desertion
    fission
    fissure
    flaw
    leak
    renunciation
    rift
    split
    back
    pillion

فارسی به انگلیسی

ترک اعتیاد
cold turkey, withdrawal

ترک اعتیاد کردن
kick, wean

ترک انداختن
crack, fracture

ترک برداشتن
crack

ترک بند
carrier

ترک بند دوچرخه
carrier

ترک جلسه به اعتراض
walkout

ترک خوردگی
crackup

ترک خوردگی پوست
chap

ترک خوردن
crack

ترک خوردن پوست بدن
chap

ترک خورده
cracked

ترک دار کردن
cleave, crack

ترک دارشدن
crack

ترک دعوی
quitclaim, quittance

ترک رابطه
discard

ترک شدگی
dereliction

ترک شده
abandoned, derelict, lorn

ترک عادت
break

ترک عادت کردن
kick, wean

مترادف ها

abandonment (اسم)
واگذاری، رها سازی، ترک، متارکه

dereliction (اسم)
رها سازی، ترک، خبط، فتور و سستی

quit (اسم)
رها سازی، ترک

crack (اسم)
ترک، تق تق، رخنه، شکاف، کاف، ترق و تروق، انشقاق

stop (اسم)
ترک، تعلیق، نقطه، ایست، توقف، تکیه، ایستگاه

turk (اسم)
ترک، اهل کشور ترکیه

fracture (اسم)
ترک، شکاف، شکست، شکستگی، انکسار

renunciation (اسم)
ترک، کناره گیری، چشم پوشی، قطع علاقه

craze (اسم)
ترک، دیوانگی، شوق، شکاف، شور

refuse (اسم)
ترک، اشغال، انصراف، پس مانده، فضولات، ادم بیکاره

chap (اسم)
ترک، خراش، مرد، شکاف، جوانک، مشتری، چانه، فک

proscription (اسم)
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه

split (اسم)
ترک، دو بخشی، انشعاب، رخنه، شکاف، چاک، نفاق

cleft (اسم)
ترک، شکاف، چنگال

desuetude (اسم)
ترک، وقفه، عدم استعمال، موقوف شدگی

interstice (اسم)
ترک، فاصله، شکاف، درز، چاک، سوراخ ریز

pillion (اسم)
ترک، زین زنانه، ترک سوار شدن

turkish (صفت)
ترک، عثمانی، ترکی

پیشنهاد کاربران

ترک هیچ ربطی به دشت قربان تونغورت ندارد این بازی جدید فاشیستهاست آگاه باشید. ترکها در تمام اشعار فارسی از ابتدا که رودکی شعر گفته تا فردوسی و نظامی جزو بزرگترین قومیت ها بودند و نظامی خودش میگه ز کوه خزر
...
[مشاهده متن کامل]
تا به دریای چین ، همه ترک بر ترک بینم زمین ، یعنی که این سرزمین تمام مردمش ترک هستند. ترک همیشه ترک زبان نبوده خیلی ترکها هستند که بعدا زبان دری صحبت میکردند مثل شاعران ترک که بیشترین اشعار فارسی را نوشتن بیدل دهلوی ، نظامی گنجوی ، مولانا رومی ، شهریار ، پروین اعتصامی ، سازندگان و گسترش دهندگان فارسی ترکان بودن فارس نام قوم نیست فارس یک زبان هت

ترک از فعل توره مک به معنی خلق هست .
ایجاد کننده اولین تفکر بشری یعنی شامانیزم که سراسر دنیا زیرساخت تمامی ادیان رو ساخته و برای حفظ این تفکرات تامغاها ( الفبای ترک ) پدید اومده . .
یک آز در ترکی کهن زیرساخت کل کلمات و مفهوم نیاز و یازیدن هست . .
...
[مشاهده متن کامل]

و این یازیدن مرتبط به نور . .
ترک ملتی است که سه هزار سال است بدون وقفه از شرق آسیا تا قلب اروپا امپراطوری های متحد ساخته . .
ساکا کوشانی هون و امپراطوری های اسلامی . .
ترک مونتاژ کننده دو زبان دری و اردو برای اتحاد اسلامی
ایجاد کننده تفکر دوگانگی ایران و توران . .
ایران ایره مک

در اصل ترک اسم پسر یافث پسر نوح میباشد ، تمام ترکان جد مشترکشان به یافث برمیگردد که در کتاب های ابوریحان بیرونی ، تاریخ طبری و . . . به وضوع نوشته شده است. پس اصالت ترکان میانرودان است و سپس به سمت اسیای
...
[مشاهده متن کامل]
مرکزی کوچ کرده اند ، همچنین سومریان را ترکان میدونن که چندین کتاب براش نوشته شده از جمله کتاب سومریان نیاکان ترکان

ترک tark: ( دست برداشتن، رها کردن ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
موکس muks ( سنسکریت: muksa )
ورج varj ( سنسکریت )
هندیس handis ( اوستایی )
اکت okat ( سغدی )
منبع. فرهنگ عمید
ترک
اصالت نام و قومیت تُرک ،
از قرن ششم میلادی و با قوم " گوکتُرک "
در دشت قربان تونغوت ظهور مییابد .
دشت قربان تونغوت در مرکز آسیا ،
مابین رشته کوه های تیانشان و آلتایی
دورترین نقطه خشکی های جهان از دریا است
...
[مشاهده متن کامل]

اما اصالت نژاد تُرک ریشه در اقوام پیشین دارد
گوکتُرک ها از اقوام هون نژاد ( Hunic ) بودند
که اصالت مشترک همه آنها
از قوم "هیونگنو Xiongnu " بود
( ۲۰۹ قبل ازمیلاد تا ۹۳ میلادی )
براساس آخرین اکتشافات نژادشناسی و
باستان شناسی روز دنیا در
سایت indo - european. eu مرتبط با کتاب
Indo - European Demic Diffusion Model
اصالت نژادی هیونگنو ها
از فرهنگ "تخته قبری Slab - grave culture " است
( ۱۳۰۰ تا ۳۰۰ قبل ازمیلاد )
و اصالت نژادی فرهنگ تخته قبری نیز
از فرهنگ "گلازکُوو Glazkovo culture "
( ۲۲۰۰ تا ۱۲۰۰ قبل ازمیلاد )
و نهایتا اصالت نژادی فرهنگ گلازکوو هم
به فرهنگ " Cis - Baikal culture " برمیگردد
که در هزاره های چهارم و سوم قبل از میلاد
درکنار دریاچه بایکال درجنوب سیبری سکونت داشتند
و هیچگونه اصالت هندواروپایی یا جنوب آسیایی نداشتند

یافث پسر نوح که اجداد مردم ترک تبار است اصالتا از بین النهرین یا همان مناطقی که سومریان زندگی میکردن
"وَ یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ"
"قالُوا یا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَیِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِکی‏ آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِکَ وَ ما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنینَ53"
این گفتار وجواب همیشگی أفراد مصلحت طلب وبهانه گیر . . . هست.
تَرکُ الحقّ: حق گریزی.
ترک tork ( جوان، زیبا، لطیف ) این واژه در پهلوی تَرُک tarok بوده که در ادبیات فارسی ترک شده و حافظ گفته: اگر آن ترک شیرازی به دست ارد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را.
ترک tork در سنسکریت توره که turaka ( از تبار آسیب رسان، از نژاد آزارگر ) و از دو بخش ساخته شده است: 1ـ توره tura یعنی آسیب رسان. 2 ـ پسوند که ka که صفت نسبی را می رساند.
( Williams Monier Monier. A Sanskrit - Englishe Distionary. Oxford 1964 صفحه 451 ستون یک )
ترک
البته از نظر لغت نامه دهخدا هست.
ترک . [ ت َ رَ ] ( اِخ ) نام کوهی است میان ترکستان شوروی و ترکستان شرقی متعلق به چین . ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ) .
اِن تَرَکَ: اگر بر جای گذاشته
ما تَرَکَ:آنچه بر جای گذاشته
تَرَکَ:بر جای گذاشته ( ارثیه )
کار با واژه تُرک یا تورک ندارم ولی واژه تَرک کاملا پارسی است و ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود یتخلی عن این واژه یعنی تَرک هزار درصد پارسی است.
استاد متین قاسمی تَرک با تُرک یا تورک فرق دارد چون تَرک پهلوی است واقعا برام جالب بدون تحقیق حرف زدن بغضی از اساتید مثلا زبان ناوارد
...
[مشاهده متن کامل]

لطفا فقط این انتشار بدهید
منبع. فرهنگ لغت معین

کاری با واژه تُرک ندارم برای خود تُرک ها ولی واژه تَرک کاملا پارسی است و ریشه ی پهلوی دارد در عربی می شود یتخلی عن این واژه یعنی تَرک صد درصد پارسی است.
منبع. فرهنگ لغت معین
أترُ ک فعل الشرَّ، یکفیکَهُ اللهُ.
اترک الخیر، یُبعِد اللهُ عنکَ أهله.
فلا حسرةً ولاندم.
"أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ "
کار بد ترک کن، الله شرّ را ازت دوری میکند.
کار نیک ترک کن، الله اهل خیر را ازت دوری میکند.
...
[مشاهده متن کامل]

نه حسرت باقی میماند نه پشیمانی!
تَرَک ( فارسی ) = شقّ ( عربی ) .

ترو, تور, تلو, طرهانی یا طرخانی, تره شی, تلخو, زرگان, دریون همگی معادل قومی هستند که پادشاهی زنان در میان اینان بسیار رایج است در خروج اجوج نقل ایشان موثر بوده است و عمویان یا تاته ریون نقش کلیدی در بروز وظهور اجوج داشته اندبنقل از شهنامه شرفنامه مهروی
واژه ترک در ادبیات گاهی به معنای《 زیباروی》 نیز به کار می رود:
برو ای تُرک که تَرکِ تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
کلمه چینی 突厥 خودش از ترکی باستان 𐱅𐰇𐰼𐰚 میاد . Toru Haneda, Onogawa Hidemi, and Geng Shimin معتقدند کلمه ترک که از کلمه ترکی turkut به معمنی قوی است . Gerhard Doerfer هم همین اعتقاد را دارد اما Gerard
...
[مشاهده متن کامل]
Clauson معتقد به این است کلمه ترک به معنی بلوغ و کمال است. Peter B. Golden ریشه کلمه را از خود ترکی میداند . در کتاب ژو Book of Zhou که کلمه 突厥 برای اولین برای استفاده کرده رو نام کوهی در کوهستان آلتای میداند

ترکترک
منابع• https://en.m.wiktionary.org/wiki/突厥
واژه ترک ( تورک ) ریشه چینی دارد و معنی آغازین آن مردم قدرتمند است. گوک ترک ها ( در منابع چینی: 突厥 ) نخستین قبایل ترک و ساکن مغولستان بودند ( مراجعه شود به گوک ترک ها در همین سایت )
ترک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس