ترویج

/tarvij/

    propagation
    promotion
    circulating
    advancement
    promotin
    buildup
    extension

فارسی به انگلیسی

ترویج دهنده
promoter

ترویج عقیده
propagation

ترویج کردن
implant, encourage, foster, help, promote, promulgate, to propagate, to give currency to

مترادف ها

advancement (اسم)
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع

promotion (اسم)
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع، جلو اندازی

propagation (اسم)
ترویج، پخش، انتشار، رواج، گسترش، تکثیر، تبلیغ، پراکنی، پخش رقم نقلی

promulgation (اسم)
ترویج، اعلام، اعلام دارنده

cultivation (اسم)
ترویج، زراعت، تربیت، کشت، تهذیب

fomentation (اسم)
تحریک، ترویج

promulgator (اسم)
ترویج، اعلام دارنده

پیشنهاد کاربران

ترویج از باب تفعیل
این واژه عربیه
با فاعل مروج همون رواج دهنده
اگر هم بگیم ریشه کهن تر از آن فارسی باشه ک اثبات این گفته خیلی سخته روشن ه ک این واژه دارای باب عربی و درهم تنیدگی داره
دوستان این ک هرچی واژه میشناسیم و نه بیایم بگیم فارسی ه پارسی تر بودن ما و واقعی بودن ادعای ما رو نه تنها نمی رسونه که نشون میده ما ن تنها کمکی به زنده نگهداشتن این زبان نکردیم که درست پی هرز رفتیم و پارسی رو آلوده تر کردیم
...
[مشاهده متن کامل]

عربی بیشتر واژه هاش وام داره عبری ه نه پارسی
ما واسه اونا واژه نساختیم مگر اینکه چیزی بوده باشه ک جهان عرب ب دلیل بدوی بودن اون وسیله رو نداشتن ک واژه گذاری هم کرده باشم
این ادعا ک ما واسه زبان عرب واژه ساختیم میشه رد کرد چرا ک پیش از ما عرب همنشین یهود بوده نه زرتشتی ها ک هر دوره زبان اداری رسمی خودمون داشتیم ک در کل امروزه همه رو پارسی نامیدیم
ولی پس از اسلامیزه شدن ایران چون زبان عرب خلاف این که دارای باب بود اما فرم نوشتاری ک بوروکراسی گونه باشه نبود چون عرب زندگی اداره ای نداشت ب همین خاطر بود ک زبان عربی رو ایرانی ها بیشتر میشه گفت قانون مند کردن تا لطفی باشه ب زبانی ک تنها سینه ب سینه دست ب دست میشد و انگشت شمار نوشتن رو میشناختن
همانگونه ک تاریخ ثبت کرده ایرانی ها دستور زبان عربی رو ساختن ک بشه از عربی در نظام اداری ب کار بست

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ترویجترویجترویجترویج
ارتقاء
فرارسانی
ترویج برابر گستردن و پخش کردن است.
ترویج عبارت است از مجموعه فعالیت های اطلاع رسانی، ترغیب و اثر گذاری که این سه کاملا با هم مربوط هستند.
( منبع کتاب مدیریت سازمان های ورزشی دکتر سجادی )
رواج واژه ایست پارسی! اگر در زبان عربی بکار برده میشود و از آن واژگان دیگر ساخته شده دلیل بر آن نیست که عربی باشد! خیلی از این واژه ها رو خود ایرانیان برای زبان عربی ساختند!
رواجیدن.
گستردن
انتشار ، تبلیغ
فراگستری
رواج واژه پارسی نیست هم خانواده ی ترویج است

گستراندن
پراکنش
پراکندگی

در پارسی " رواگیدن " از بن رو ، رواگ به چم رواگ دادن .
رواگ کار = مروج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)