terengمیوه کال و نارس قوزه، غوزه، یا پنبه را که هنوز دهان باز نکرده ترنگ میگویند فکر کنم چون بشکل سر چلپاسه یا کلپاسه است ترنگ میگویند زیرا وقتی تازه در پنبه زار از گل بیرون میاد به آن تِلوَسَه میگویند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
وعزیزان باید بدانند قوزه با پنبه متفاوت است قوزه مصرف تشک و لحاف میشود وپنبه دانه آن هم خوراک دام است ولی پنبه آمریکائی یا فیلستانی مصرف الیاف و نسوج کارخانجات پارچه بافی وکارگاه های قالی بافی است وپنبه دانه آن روغن نباتی و خوراک انسانی است ومغز آن مانند پسته چرب و پرروغن تر از پسته است باید شکر خداوند عزوجل کنیم که این گیاهان مفید در تمام آب و خاک وهوای نیمه خشک بیابانی به عمل میاد و ضمنا درجه حرارت نباید کمتر از پنجاه درجه فارنهایت باشدیا بیست درجه سانتیگراد باشد
تُـرُنـگ
در گویش محلی راوری
به آبشار کوچک� تُرُنگ � میگویند
تُـریـدن یعنی فرو ریختن
، ( هر چیزی که مثل آب فرو بریزد )
حتی به انسانی که خیلی لاغر شده باشد ، به کنایه میگن �تَک تُریده� یعنی فرو ریخته
در گویش محلی راوری
به آبشار کوچک� تُرُنگ � میگویند
تُـریـدن یعنی فرو ریختن
، ( هر چیزی که مثل آب فرو بریزد )
حتی به انسانی که خیلی لاغر شده باشد ، به کنایه میگن �تَک تُریده� یعنی فرو ریخته
ترنج میوه ای است از خانواده مرکبات که امروزه کلمه انگلیسی آن در بین کمردم رواج دارد
تُرنگ به آبشارهای کوچک در مسیر رودخانه می گویند.
تِرنگ به انسان یا حیوانی که زیاد سرحال و چاق است.
تِرنگ به انسان یا حیوانی که زیاد سرحال و چاق است.
ترنگ یا ترنگه درزبان کردی ایلامی به معنای روان شدن اب است ابی که از شنزار بیرون می اید
بیت کردی
خوشال وارجن چویر همساشه/
ترنگه او را خوز دایم له پاشه /
ترجمه
خوش به حال درخت ارجن که همسایه چویر است ( , چویر بوته ای معطر وبزرگ در کوههای زاکرس )
... [مشاهده متن کامل]
ودائم صدای ترنگه آب ( راخوز ) برفاب را میشنود
بیت کردی
خوشال وارجن چویر همساشه/
ترنگه او را خوز دایم له پاشه /
ترجمه
خوش به حال درخت ارجن که همسایه چویر است ( , چویر بوته ای معطر وبزرگ در کوههای زاکرس )
... [مشاهده متن کامل]
ودائم صدای ترنگه آب ( راخوز ) برفاب را میشنود
واژه ی " تِرِنگ" در گویش اسفهانی به چم سفت ( بستن ) است.
ترنگ کردن یا ترنگ بستن.
این واژه با افتادن واج /ر/ به تنگ دگردیس می شود.
ترنگ کردن یا ترنگ بستن.
این واژه با افتادن واج /ر/ به تنگ دگردیس می شود.
معنییش تو همدان یعنی مسخره !!! میگه بابا بیا بریم اینم گرفتتمون به ترنگه یعنی گرفته به مسخره
ترنگ : /torang/ ترنگ ( = تورنگ، قرقاول ) پرندهای از خانوادهی ماکیان با سری که کاکل گوشتی دارد، دُم دراز، پر و بال رنگین و درخشان و گوشت لذیذ که انواع گوناگون دارد، خروس صحرایی، تذرو. اسم ترنگ مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
ترنگ : : /terang/ ترنگ خوب ، نیکو ، خوش ، زیبا .
ترنگ : : /terang/ ترنگ خوب ، نیکو ، خوش ، زیبا .
سفت و محکم
در شاهنامه و چامسرایانه پارسی پرتقال رو تورنگ نوشتن خواهشمندم برابر میوه پرتفال رو که در شاهنامه ترنگ نوشته پیدا و در این تارنما بگدارید با سپاس