ترنجبین، گزانگبین، من، مائده اسمانی
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
من
خارشتر ایرانی – ترنجبین
Alhagi Persarum
نام محلی : خارآدور
نام محلی : خارآدور
ترنجبین
به فتح تا و را ی مهمله و سـکون نـون و فـتح جـیم و کسـر بـا ی موحده و سکون یا ی مثناة تحتانیه و نون .
ماهیت آن: شبنمی است که بر خاری که آن را حـاج و خارشـتر
نامند در خراسان و ماوراءالنهر و بلاد گرجستان و همدان و نواح آن مینشیند و منعقد میگردد ماننـد ریـز ههـای نبـات و طعـم آن شیرین و جالی و بهترین آن سفید تازه پاکیزه غیر مخلوط با برگ و خار بسیار آنست زیرا کـه شـاخ هـای آن را بریـده در چادرهـا ریخته میتکانند تا آنچه ترنجبین آن بر ها انعقاد یافته جـدا گـردد پس از برگ و خار و خاشاک پاک کرده به اطـراف مـی برنـد و آنچــه چســبیده و آلــوده بدانســت در آب شســته صــاف نمــوده میجوشانند تا غلیظ و یا منعقد گردد .
... [مشاهده متن کامل]
طبیعت آن : در اول گرم و تر و جالی تر از شکر .
افعال و خواص آن : ملین طبع و مسهل صفرا به رفـق و محـرک اخلاط و لطیفتر از شیرخشت . جهت سرفه و درد سینه و غثیـان و تب های حاره و تسکین عطش و با ماءالجبن جهت اخراج اخلاط محترقه و به دستور با ماءالشعیر دافـع اخـلاط حـاره حـاده و بـا روغن کره گاو کوهی جهت عسرالبول و مداومت آن با شیر تـازه دوشیده جهت تحریک باه که یک اوقیه آن را با نیم رطـل شـیر
گاومیش بیاشامند و مسخن بدن و آشامیدن ترنجبین بـا آب زیـره جهت رفع قراقر شکم که بـا حمـی خفیفـی باشـد و در حمیـات حاده و جدری و حصبه و اسهال الدم و بواسیر و بول الدم استعمال آن جایز نیست چنانچه شـیخ الـر ییس در بحـث حمیـات جـدری گفته که افضل آنست که تلیین طبیعت صاحب جدری را به تمـ ر هندی نماینـد و ا گـر اجابـت نکنـد زیـاده نماینـد بـر آن قـدری شیرخشت و احتراز نمایند از ترنجبین و صاحب ذخیـره در غـب خالص نوشته کـه تـرنجبین را در ت بهـای گـرم ندهنـد زیـرا کـه
تمس حیل به صفرا میگردد و اگـر ضـرورت باشـد بـا حموضـات بدهند و در باب جدری و حصبه گفته که مضرت آن مر صـاحب جدر ی و حصبه را مانند مضرت عسل است محرورالمزاج را زیرا که محرک اخلاط و باعث زیادتی بیقـراری و هلاکـت اسـت و صاحب شفاءالاسقام در بحث جدری و حصبه نوشته کـه آن هـر دو را مضر است به جهت تحریک آن اخلاط ردیـه را و رسـید ن کیفیت آنها به قلـب و کشـتن علیـل و همچنـین شیرخشـت و در بحث اسهال الدم نوشته که اگر در طبع قبضی باشد مزلقات دهنـد
و شیرخشت مناسب است ولیکن ازترنجبین احتـراز نماینـد زیـرا که در آن قوت ادرار دم است مؤلف گوید صاحب بواسـیر و بـو ل الدم را نیز به دستور مضر است .
مضر سپرز و محرور المـزاج ، مصـلح آن تمـر هنـدی و عنـاب و
ماءالشعیر و بطی النزول و مصلح آن آب آلو و عناب
مقدار شربت آن : از هفت مثقال تا سه مثقال .
بدل آن : شیرخشت است و به دسـتور آب جـو بـا شـکر سـرخ و دواءالترنجبین و شراب آن و معجون آن در قرابادین ذکر یافت.
به فتح تا و را ی مهمله و سـکون نـون و فـتح جـیم و کسـر بـا ی موحده و سکون یا ی مثناة تحتانیه و نون .
ماهیت آن: شبنمی است که بر خاری که آن را حـاج و خارشـتر
نامند در خراسان و ماوراءالنهر و بلاد گرجستان و همدان و نواح آن مینشیند و منعقد میگردد ماننـد ریـز ههـای نبـات و طعـم آن شیرین و جالی و بهترین آن سفید تازه پاکیزه غیر مخلوط با برگ و خار بسیار آنست زیرا کـه شـاخ هـای آن را بریـده در چادرهـا ریخته میتکانند تا آنچه ترنجبین آن بر ها انعقاد یافته جـدا گـردد پس از برگ و خار و خاشاک پاک کرده به اطـراف مـی برنـد و آنچــه چســبیده و آلــوده بدانســت در آب شســته صــاف نمــوده میجوشانند تا غلیظ و یا منعقد گردد .
... [مشاهده متن کامل]
طبیعت آن : در اول گرم و تر و جالی تر از شکر .
افعال و خواص آن : ملین طبع و مسهل صفرا به رفـق و محـرک اخلاط و لطیفتر از شیرخشت . جهت سرفه و درد سینه و غثیـان و تب های حاره و تسکین عطش و با ماءالجبن جهت اخراج اخلاط محترقه و به دستور با ماءالشعیر دافـع اخـلاط حـاره حـاده و بـا روغن کره گاو کوهی جهت عسرالبول و مداومت آن با شیر تـازه دوشیده جهت تحریک باه که یک اوقیه آن را با نیم رطـل شـیر
گاومیش بیاشامند و مسخن بدن و آشامیدن ترنجبین بـا آب زیـره جهت رفع قراقر شکم که بـا حمـی خفیفـی باشـد و در حمیـات حاده و جدری و حصبه و اسهال الدم و بواسیر و بول الدم استعمال آن جایز نیست چنانچه شـیخ الـر ییس در بحـث حمیـات جـدری گفته که افضل آنست که تلیین طبیعت صاحب جدری را به تمـ ر هندی نماینـد و ا گـر اجابـت نکنـد زیـاده نماینـد بـر آن قـدری شیرخشت و احتراز نمایند از ترنجبین و صاحب ذخیـره در غـب خالص نوشته کـه تـرنجبین را در ت بهـای گـرم ندهنـد زیـرا کـه
تمس حیل به صفرا میگردد و اگـر ضـرورت باشـد بـا حموضـات بدهند و در باب جدری و حصبه گفته که مضرت آن مر صـاحب جدر ی و حصبه را مانند مضرت عسل است محرورالمزاج را زیرا که محرک اخلاط و باعث زیادتی بیقـراری و هلاکـت اسـت و صاحب شفاءالاسقام در بحث جدری و حصبه نوشته کـه آن هـر دو را مضر است به جهت تحریک آن اخلاط ردیـه را و رسـید ن کیفیت آنها به قلـب و کشـتن علیـل و همچنـین شیرخشـت و در بحث اسهال الدم نوشته که اگر در طبع قبضی باشد مزلقات دهنـد
و شیرخشت مناسب است ولیکن ازترنجبین احتـراز نماینـد زیـرا که در آن قوت ادرار دم است مؤلف گوید صاحب بواسـیر و بـو ل الدم را نیز به دستور مضر است .
مضر سپرز و محرور المـزاج ، مصـلح آن تمـر هنـدی و عنـاب و
ماءالشعیر و بطی النزول و مصلح آن آب آلو و عناب
مقدار شربت آن : از هفت مثقال تا سه مثقال .
بدل آن : شیرخشت است و به دسـتور آب جـو بـا شـکر سـرخ و دواءالترنجبین و شراب آن و معجون آن در قرابادین ذکر یافت.