ترمیم

/tarmim/

    synthetic
    amendment
    prosthesis
    rehabilitation
    reshuffle
    restoration
    reparation

فارسی به انگلیسی

ترمیم ناپذیر
irreparable

ترمیم کابینه
cabinet reshuffle

ترمیم کردن
rehabilitate, remedy, reshuffle, to reshuffle, to amend

مترادف ها

recovery (اسم)
حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی

amendment (اسم)
اصلاح، تصحیح، ترمیم

relief (اسم)
کمک، تسکین، ترمیم، جبران، اعانه، برجستگی، بر جسته کاری، اسودگی، راحتی، جانشین، رسایی، ازادی، فراغت، حجاری برجسته، گره گشایی، اسایش خاطر، تشفی، خط بر جسته، رفع نگرانی

restoration (اسم)
ترمیم، تجدید، اعاده، استرداد، استقرار مجدد، بازگرداندن

پیشنهاد کاربران

شکست غیر قابل ترمیم
شکست بازسازی نشدنی
جوش دادن، بهسازی ( یاد شده از سوی بهرام س در بالا ) ، بهبود و بهبود بخشیدن
نمونه درباره ی �جوش دادن�:
باید با زیرِ پا نهادن سیاست ملی گرایانه ای که خلق ها و ملت های دیگر را خوار می شمارد، پیوندهای گسسته ی میان خلق های اوکراین و روسیه را به بهترین گونه ی آن، دوباره جوش داد . . .
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/02/blog - post_43. html

ترمیم از ماده رمة ( بر وزن منة به استخوانهای پوسیده می گویند ، و رمه ( بر وزن قبه ) به ریسمان پوسیده گفته می شود ، ورم ( بر وزن جن ) به معنی اجزاء خردی است که از چوب یا کاه بر زمین می ریزد رم و ترمیم نیز به معنی اصلاح اشیاء پوسیده است .
بهسازی

بپرس