ترقیق


    dilution

مترادف ها

dilution (اسم)
رقیق سازی، محلول، ترقیق، رقیق شدگی

rarefaction (اسم)
ترقیق

subtilization (اسم)
ترقیق، نرم سازی، دقیق و لطیف سازی

tenderization (اسم)
ترقیق، نازک سازی

پیشنهاد کاربران

تنک کردن. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گشاده و روان کردن چیزی زفت و سطبر را. ترقیق. رقیق کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : اکنون اصل آب هواست، چون آب را تنک تر کنی هوا گردد. ( کتاب المعارف ) . تنک کردن شیر را؛ به آب آمیختن آن را. تنک کردن گل را؛ آب آن را افزودن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . || از سطبری چیزی کم کردن. ( یادداشت ایضاً ) . || از زمین بیرون کشیدن مقداری از گیاهان را تا فاصله میان آنان پیدا شود و بقیه به نیروتر گردند. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ) . رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود.
...
[مشاهده متن کامل]


دقیق بررسی کردن در رابطه با موضوعی

بپرس