ترفیع: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ابراس abrās ( پهلوی و مانوی )
تَرفیع: درجه دادن، درجەدِهی، پایه دادن، پایەدِهی، فرازش، برکِشیدن، برکِشی، بالابری، بالا بردن
برابر پارسی واژگان ( ( ترقی دادن، ترفیع دادن ) ) ، واژه ( ( بُرژینیدَن یا بُرژینیتَن ) ) می باشد. برابر پارسی واژگان ( ( ترقی یافتن، ترفیع یافتن ) ) ، واژه ( ( بُرژیدن یا بُرژیتن ) ) می باشد. امروزه ما از این کارواژه، واژه ( ( بُرج ) ) را داریم که در زبان پهلوی به گونه ی ( ( بُرز ) ) واگوییده می شده است که در واژگان ( ( بُرزوانگ ( بانگ ) =صدای بلند ) ، بُرزو=بلند جایگاه و. . . می توان دید. ... [مشاهده متن کامل]
دگرگونی آوایی ( ژ و ز ) در زبانهای ایرانی رواگمند ( رایج ) است. و چون در زبان پارسی با آوای ( ز ) بکار می رود، آن را به گونه ی ( بُرزیدن=ترفیع و ترقی یافتن/ بُرزانیدن=ترفیع و ترقی دادن ) بمانند واژگان ( لرزیدن و لرزانیدن ) بکار می بریم. واژگانی که می توان از این کارواژه ها ساخت چنین است: ( بُرزِش:ترقی، ترفیع، صعود ) ، ( بُرزان:صعودی ) ، ( بُرزه ) و ( بُرزیده، بُرزاننده ) و. . . ساخت.
بالا بردن مقام شغلی کارمند در یک شرکت یا سازمان که با اضافه حقوق و مزایا همراه است
از آنجا که با ترفیع کسی، پایه ی کاری او بالا برده میشود، به گمان بنده، واژه ی � فرابُرد �، میتواند در جایگاه یک نامواژه، به کار برده شود. با سپاس
جایزه - پیشرفت
"فرازمند" ( دارای بلندی و ارتفاع ) یا بگونه ی ویرآگین ( =مجازی ) کسی که دارای رده و پایه بالا می باشد. . . . کارواژه ی فرزامند کردن= ترفیع دادن