واژه ترشح معرب واژه پارسی 《 تراشد 》 از دو بخش ترا ( پیشوند ) و کارواژه ( شدن ) است و می توان واژه های هم خانواده آنرا بدین گونه برابر دانست : ترشح کردن : تراشدن مترشح و مترشحه: تراشده ترشح : تراشد ترشح کننده : تراشونده، تراشد کننده
پَشُفتَه ( گویش یزدی ) و پَشُفتِه ( گویش شهرستان بهاباد ) که به ترشح مایعات گفته می شود. در این باره، دکتر ابوالفضل امامی میبدی می گوید: [پ] پیشوند واژگونی ( برعکس سازی ) است؛ اما گونه ویژه ای از واژگون سازی، که نوعی نگاه به اصل معنا در کنار نفی آن وجود دارد ... [مشاهده متن کامل]
آش ( در هم و با هم ) ، پـ آش= پاش؛ یعنی از هم پاشیده. پاش اُفته ( بن مضارع افتادن ه ) = پاشفته ( پشفته ) در زبان فارسی به گویش مرکزی ( میبدی و شهرهای استان یزد ) به قطره ای از مایع گفته می شود که از آن جدا شود و بیفتد.
علاوه بر معانی مذکور در لغتنامه های مذکور: نشأت گرفتن متولد شدن بیرون آمدن