ترسیم کردن با نقطهstippleترسیم کردن سیرت کسیcharacterizeترسیم کردن منش کسیcharacterizeترسیم کردن ویژگی های چیزیcharacterizeترسیم کردن ویژگی های کسیcharacterize
trace (فعل)ضبط کردن، کشیدن، دنبال کردن، رسم کردن، پی بردن به، ترسیم کردن، ردیابی کردن، اثر گذاشتن، پی کردنmap (فعل)نقشه کشیدن، نگاشتن، ترسیم کردن
کشیدن، رسم کردن، طراحی کردننقش زدن، نقاشی کردنگسترش معنایی: ( با دقت ) بیان کردن، بازگو کردن، تشریح کردن، برشمردننقاشی کرد+ عکس و لینک