ترجمه کردن


    construe
    interpret
    render
    translate
    to translate

مترادف ها

put (فعل)
به فعالیت پرداختن، بکار بردن، گذاشتن، ارائه دادن، انداختن، تعویض کردن، ترغیب کردن، تعبیر کردن، ثبت کردن، قرار دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردن

render (فعل)
دادن، ارائه دادن، تحویل دادن، در اوردن، ترجمه کردن، تسلیم داشتن

interpret (فعل)
درک کردن، تفسیر کردن، معنی کردن، ترجمه کردن، ترجمه شفاهی کردن

translate (فعل)
بر گرداندن، تفسیر کردن، معنی کردن، ترجمه کردن

پیشنهاد کاربران

ترزفان در فارسی به معنای مترجم است،
برای ترجمه کردن، فعل مرکب ترزفانی کردن پیشنهاد داده می شود.
هرچند می توان یک گام فراتر گذاشت و با پسوند ـیدن، فعل ترزفانیدن را ساخت.
برگرداندن، ترگویه کردن
برای رسیدن به هدفم می جنگم رقابت نمی کنم

بپرس