هر چیز، معنا یا تصویری که از یک جا به جای دیگر جابجا شود. . . بر این اساس عکسبرداری هم نوعی ترجمان یا ترگمان می شود. . . . تر گمان. . . چرا که یک مفهوم از دریچه ی نگاه عکاس به مفهومی دیگر انتقال می یابد. . .
ترگمان؛تِرگویمان، گویمانی تِر، زبانی دیگر، تِر به زبانش لری یعنی دیگر.
ترجمه را نیز جست وجو بکنید. محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) دوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۸۵۲ و ۸۵۳
هیچ بک از معامی گفته شده برای کلمه ترجمان، در این بیت مولانا جا نمی افتد؛ غیر نطق و غیر ایما و سجل صدهزاران ترجمان خیزد ز دل در اینجا ترجمان به معنی حالات و آثار اطیفی است که در دل پدید می اید ولی قابل بیان نیست و فقط در ادراک شخص میگنجد.