تراوش

/tarAvoS/

    oozing
    exudation
    leakage
    seepage
    osmosis
    dribble
    drip
    infiltration
    leak
    ooze
    percolation
    permeation
    transfusion

فارسی به انگلیسی

تراوش پذیر
permeable

تراوش کردن
bleed, ooze, percolate, secrete, seep, sweat

مترادف ها

permeation (اسم)
نفوذ، سرایت، تراوش، نشت، نشد

leak (اسم)
ریزش، سوراخ، ترشح، چکه، تراوش، نشت

leakage (اسم)
ریزش، کسری، کمبود، کسر، ترشح، چکه، تراوش، نشت، فاش شدگی

secretion (اسم)
ترشح، دفع، تراوش، اختفا، پنهان سازی

gush (اسم)
ریزش، جریان، جوش، تراوش

exudation (اسم)
برون نشست، تراوش

transudation (اسم)
عرق، نفوذ، ترشح، تراوش، رسوخ، فرانشت

پیشنهاد کاربران

ترشح
نشت
پیشوند ترا به معنی جابجایی هست مانند تراکنش به معنی عمل جابجایی
خطور
ترواش ترواش در گویش کرمانی یعنی پاره پاره کردن به طوری که جای سالمی باقی نماند
به دعا و صلوات اونم تو این دور و زمون
دلو بستم به نگات اونم تو این دور و زمون
یکی گُف :اِشکِمِته تِرواشِ ترواش میکنم
گفتم: ارواح کُلات اونم تو این دور و زمون
محمود کاربخش راوری
خروج پلاسما و اب از کلافک به کپسول بومن به جز پروتئین ها
تراوش کلیه های بدن . تراوش یعنی خروج اب و پلاسما ( خوناب ) به جز پروتئین از کلافک به درون کپسول بومن است در نتیجه فشار خون از کلافک خارج شده و به کپسول بومن وارد می شود. پروتئین ها در بیشتر اوقات نمی توانند
...
[مشاهده متن کامل]
از بافت پوششی منفذ دار مویرگ های نفرون ها خارج شوند البته اگر پروتئین ها عبور هم کنند توسط غشای پایه مویرگ های کلافک که پنج برابر ضخیم تر از غشای پایه مویرگ های منفذدار قسمت های دیگر بدن است از خروج پروتئین ها جلوگیری می کند. 🍁

نشت، ترشح، تراب، سرایت، نشر، تراویدن، حاصل، نتیجه

بپرس