ترافیک

/terAfik/

    traffic

مترادف ها

traffic (اسم)
کالا، کسب، مخابره، رفت و آمد، ترابری، ترافیک، عبور و مرور، وسائط نقلیه، امد و شد، شد و آمد

پیشنهاد کاربران

حجم، حجم اضافی.
شدآمد، تنیدگی ( اصطلاح راهنمایی و رانندگی )
ترافیک: [بەویژه در رانندگی] ١. رفت - و - آمد ٢. راەبندان ٣. تنیدگی
مدآمد:رفت آمد. ترافیک.
مد: رفت و شد.
ترافیک یعنی رفت و آمد ،
بعضی واژه سازیها از خود کلمه خارجی سخت تر هستند و معنی کمتری به ذهن می رسانند مثل آمد وشد،
الان شد یعنی چه؟
تا حد ممکن از کلماتی باید استفاده شود که راحت و پر معنی باشدمگر ممکن نباشد ولی فراوان از این واژه سازی های بی دقت داریم که هدف واژه سازی را تامین نمی کند
به جای ترافیک به آن چم ( معنا ) که در میان پارسی زبانان کاربرد دارد ( شلوغی و کندی رفت ُ آمد ) می توان همان "راهبندان" را به کار برد و به جای چم بنیادی خودش هم گفت "شدآمد".
شدآمد
ترافیک:[ اصطلاح راهنمایی و رانندگی]
آمد و شد وسایل نقلیه و اشخاص و حیوانات در راه ها.
واژه ی " ترافیک " همان تغییر یافته ی واژه ی " تفریق " می باشد . تفریق که از زبان سامی ( عربی وعبری ) علاوه بر زبان فارسی وارد زبان های اروپایی نیز شده و پس از سیر در زبان های اروپایی با تغییر لهجه و معنی دوبار در ریخت " ترافیک " وارد زبان فارسی شده است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی نیز کاربرد دارد .
...
[مشاهده متن کامل]

ترافیک
این واژه ای هند و اروپایی است :
ترافیک : ترا - ف - ایک
ترا همان تَرای پارسی است= از این سو به آن سو
- ف - = میانوند
- ایک= پسوند که در پارسی - ایز و - ایج میگویند
واژه های پیشنهادی :
تَراگیز ( گیز در انگیز به مینهء جنبش و حرکت )
ترارفت
تَراشد
تنیدگی

بپرس