erase (فعل)
پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن
carve (فعل)
حک کردن، بریدن، کنده کاری کردن، تراشیدن، منبت کاری کردن، منقور کردن
scrape (فعل)
پاک کردن، زدودن، تراشیدن، خراشیدن، پنجول زدن، ستردن، خاراندن، خراشاندن، خست کردن، با ناخن و جنگال خراشیدن
face (فعل)
مواجه شدن، تراشیدن، صاف کردن، روکش کردن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، روبرو ایستادن، پوشاندن سطح
grain (فعل)
جوانه زدن، تراشیدن، دانه دانه کردن، دانه زدن، پشمکندن، متبلور شدن
trim (فعل)
درست کردن، اراستن، زینت دادن، چیدن، تراشیدن، سرشاخه زدن، پیراستن
expunge (فعل)
نابود کردن، محو کردن، تراشیدن، حذف کردن از
pare (فعل)
کاستن، چیدن، پوست کندن، تراشیدن، سرشاخه زدن، قسمت ای زائد چیزی را چیدن
grave (فعل)
دفن کردن، تراشیدن، حفر کردن، نقش کردن، قبر کندن
shave (فعل)
رنده کردن، تراشیدن، صاف کردن، ستردن
whittle (فعل)
بریدن، تراشیدن، با چاقو تیز کردن و تراشیدن
excoriate (فعل)
تراشیدن، پوست کندن از، پوست چیزی را کندن
exfoliate (فعل)
تراشیدن، ورقه ورقه شدن، پوسته پوسته شدن
raze (فعل)
بریدن، محو کردن، تراشیدن، ویران کردن، ستردن
rase (فعل)
محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، له کردن، ستردن، با خاک یکسان کردن، خراش دادن
resect (فعل)
بریدن، تراشیدن، اره کردن