تراش دادن


    chip
    turn
    to cut
    to turn in the lathe

مترادف ها

cut (فعل)
قطع کردن، کم کردن، بریدن، زدن، چیدن، گذاشتن، تقلیل دادن، دونیم کردن، برش دادن، پاره کردن، گسیختن، گسستن، تراش دادن، نشناختن، میان برکردن

lathe (فعل)
تراش دادن، خراطی کردن

rasp (فعل)
تراش دادن، سوهان زدن، با صدای سوهان گوش را ازردن

پیشنهاد کاربران

بپرس