تر و تازه

/tarotAze/

    crisp
    crispy
    fresh
    green
    refreshing
    vernal
    young
    fresh and green
    flush

فارسی به انگلیسی

تر و تازه کردن
refresh, freshen

تر و تازه کردن مجدد
refurbish

تر و تازه کننده
bracing, freshener

مترادف ها

fresh (صفت)
اماده، جسور، با روح، سرد، خنک، زنده، شیرین، پر رو، خرم، سبز، تر و تازه، تازه، باطراوت، تازه نفس، با نشاط

brand-new (صفت)
تر و تازه، کاملا نو، نو

pristine (صفت)
پیشین، تر و تازه، اولی، طبیعی و دست نخورده

span-new (صفت)
تر و تازه، خیلی تازه، کاملا تازه

پیشنهاد کاربران

شاداب . . . . . جدید. . . . . نوبر . . . . ابدار . . . . .
ریان
آبدار
تازه و سرحال

بپرس