to remind, to notify
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
اگاه کردن، خبر دادن، تذکر دادن، اخطار کردن به، هشدار دادن، متنبه کردن
جمع کردن، احضار کردن، بخاطر آوردن، تذکر دادن
ذکر کردن، مواظبت کردن، ملتفت بودن، بخاطر آوردن، تذکر دادن، اعتناء کردن به، مراقب بودن، یاداوری کردن، تصمیم داشتن
پیشنهاد کاربران
متعرض شدن
یادآور شدن
هشدار دادن - گوشزد کردن -
خاطرنشان کردن، خاطرنشان ساختن، یادآوری، متذکرشدن، یادآور شدن
گوشزد کردن