تدمیر


    ruining utterly
    perdition

پیشنهاد کاربران

تدمیر= زیرو زبر ساختن زیر و رو کردن چیزی قلع و قم کردن هنوز هم در غرب خراسان کار برد دارد و چیزی را که میخواهند برگردانند به طرف دیگر میگویند دمرش کن مخصوصان گاذر ها هنگام شستن لباس ونخ که با جامه کوب
...
[مشاهده متن کامل]
میکوبیدند بجای زیر و رو میگفتند دمرش کن یا استاد آهنگر آهن تفتیته و سرخ را بشاگردش میگفت این ور چکش لازم را خورد حالا دمرش کن یا بچه ای که بصورت خوابیده میگویند بچه دمر خوابیده درستش کن خلاصه هرچه زیر رو رو شود میگویند تدمیر شده است

تدمیر به معنی هلاک کردن و نابود ساختن است . واژه ی ترکی " دَمیر " به معنی آهن و فلز از آن گرفته شده است . زیرا ابزار جنگی که موجب هلاک و نابودی انسان می شود از آن ساخته شده است .
تُدْمیر، ناحیه ( کوره ) ای در جنوب شرقی اندلس در روزگار امویان. نام این ناحیه برگرفته از تئودمیر4، آخرین پادشاه ویزیگوت آنجاست ( ابن دلایی، 4؛ ابن عبدالمنعم، 131؛ EI2 ) . تدمیر از غرب به حوزۀ کورۀ جیّان می پیوست و با قرطبه پایتخت امیران اموی 6 - 7 روز برای سوارۀ میانه رو فاصله داشت ( یعقوبی، 354؛ یاقوت، 1/831 ) . مرکز تدمیر و تختگاه پادشاه این ناحیه به هنگام لشکرکشی مسلمانان، شهر استوار اُریوله5 ( در لاتینی به معنی طلایی ) بود ( ابن دلایی، 4، 10 ) . با وجود این، شهر مهم لورقه6 ( به لاتینی به معنی زره استوار ) نیز به عنوان مقر کارگزاران و سرداران در تدمیر یاد شده است ( همو، 1؛ نیز نک‍‍‍‍‍‍‍ : یعقوبی، همانجا ) .
...
[مشاهده متن کامل]

1. Diocletianus 2. Corinthian 3. Encyclopedia… 4. Theudimer/Theodemir 5. Orihuela 6. Lorca
تدمیر ناحیه ای پهناور و آباد ( همانجا ) و دارای شهرها، دژها و بندرهای مهم بود ( نک‍‍‍‍‍‍‍ : ابن دلایی، 10 - 11؛ ادریسی، 2/ 538 ) . ابن سعید 13 شهر از توابع تدمیر را نام برده، و شرح کرده است ( 2/243 - 292 ) .
از میان نویسندگان اسلامی، تنها ابن دلایی تدمیر را مشروحاً وصف کرده است. به گزارش او تدمیر سرزمینی آباد و پر نعمت بود. دشت شَنقُنَیره با خاکی بارور به طول 40 میل که از قرطاجنه تا لورقه گسترده بود، بخشهایی از اراضی این ناحیه را دربر می گرفت. زمینهای کشاورزی تدمیر در بسیاری اوقات دستخوش تهاجم ملخها می شد و آسیبهای بسیاری می دید، با این همه، بهترین میوه های اندلس از باغهای آن به دست می آمد و محصول گلابی، به و انار آن معروف بود. رودخانۀ تدمیر زمینهای کشاورزی این ناحیه را آبیاری می کرد و بر روی آن چرخابه هایی برای آبیاری باغها کار گذاشته شده بود. شاخابه ای از این رود زمینهای کشاورزی مرسیه را آبیاری می کرد و مردم اریوله هم برای بهره گیری از آب آن، نهری از این شاخابه به سوی اراضی خود کشیده بودند. ناحیۀ تدمیر از مراکز پرورش اسب در اندلس بوده است و گندم را در انبارهای آنجا برای سالهای درازی ذخیره می کرده اند ( ابن دلایی، 1 - 2 ) . بافت پارچه های منقش ( طراز ) و قالی در تدمیر رواج داشت ( همو، 9 ) ، و از معادن آنجا نقره، سرب، سنگ لاجورد و سنگ آهن ربا استخراج می شد ( همو، 2، 10؛ یاقوت، 1/831؛ ابوعبید، 2/897، 898؛ مقری، 1/143 ) . تدمیر دارای بندرهای مهم بازرگانی مانند لنگرگاه مشهور و کهن دانیه بود ( ابن دلایی، 10 ) .
پس از 440ق/ 1048م زمین لرزه ها و پس لرزه های پیاپی در ناحیۀ تدمیر رخ داد که شهرهای اریوله و مرسیه و میان آنها را نزدیک یک سال هر روز چند بار لرزاند و در نتیجه خانه ها، معابد، مساجد و ساختمانهای بلند فرو ریخت و مسجدجامع اریوله و منارۀ آن ویران شد. شکافهایی در آن ناحیه پدید آمد و چشمه هایی جوشید ( همو، 8 ) .
براساس پاره ای روایات، تدمیر به هنگام لشکرکشی طارق بن زیاد در 92ق/711م و ضمن نخستین فتوح مسلمانان در اندلس به صلح گشوده شد؛ ستونی از لشکریان همراه طارق پس از فتح البیره به قصد تدمیر به جانب شرق حرکت کردند و تئودمیر، پادشاه آنجا در برابر مسلمانان پایداری کرد، اما در جنگ تلفات بسیار داد و به اریوله عقب نشست و توانست با پایداری و مقاومت، با مسلمانان پیمان صلحی با شرایط خوب ببندد و مردم شهر را از اسارت و پرداخت جزیه نجات دهد ( اخبار . . . ، 22 - 23؛ ابن اثیر، 4/563؛ مقری، 1/264؛ عنان، دولة. . . ، 50 ) .
اما برپایۀ روایتی دیگر از احمد بن عیسى رازی ( د 344ق/955م ) ، موسی بن نُصَیر دیگر فاتح اندلس، ضمن حملات خود ( در 93ق ) ، پسرش عبدالاعلى را با لشکری برای فتح البیره و تدمیر فرستاد و او این نواحی را گشود ( ابن خطیب، الاحاطة. . . ، 3/ 529 ) . اما مقری این روایت را ضعیف شمرده است ( 1/275 ) .
طبق روایتی که در منابعی چند آمده است، مسلمانان دو سال پس از فتح اندلس، به تدمیر لشکر کشیدند و آنجا را محاصره کردند. تئودمیر با دلاوری در اریوله به دفاع پرداخت و توانست با عبدالعزیز بن موسى، نخستین والی اندلس پیمان صلحی منعقد کند و بدان وسیله استقلال شهرهای هفت گانۀ قلمرو خود و در رأس آنها اریوله را حفظ نماید. برابر متن صلح نامه ای که در رجب 94/آوریل 713 در حضور شاهدان به امضا رسید و منابع نیز به شکل تقریباً یکسانی آن را نقل کرده اند، موسى تعهد کرد که اقدامی برضد تئودمیر و یارانش نکند و حکومتش را تا زمانی که به شروط صلح وفادار باشد، به رسمیت بشناسد. مردم تدمیر کشته و اسیر نشوند و میان آنان و زنان و فرزندانشان جدایی نیفتد و به ترک دینشان مجبور نشوند و کلیساهاشان سوزانده نشود. تئودمیر هم متقابلاً متعهد شد که مخالفان دولت قرطبه را پناه ندهد و خبر دشمن را کتمان نکند و مردم تدمیر سالانه هر یک سرانه ای برابر یک دینار و مقادیری گندم، جو، سرکه، عسل و روغن بپردازند و هر بنده نصف این مقادیر را بپردازد ( ابن دلایی، 4 - 5؛ ضبی، 259؛ ابن عبدالمنعم، 131 - 132؛ مونس، فجر. . . ، 112 - 113 ) .
پس از این صلح، گروهی از مسلمانان در کنار مردم تدمیر اقامت گـزیدند ( ابن دلایی، 4 ) . عسکر ــ که یعقوبی آن را یکی از دو شهر عمدۀ تدمیر دانسته ( ص 354؛ نیز نک‍‍‍‍‍‍‍ : ابن دلایی، 10: اقلیم العسکر ) ــ گویاً یکی از این اقامتگاههای مسلمانان در تدمیر بوده که احتمالاً بخشی از شهر اریوله به شمار می رفته است.
هنگامی که ابوالخطار ( حک‍ 125 - 130ق ) به حکومت اندلس رسیـد، صلح نامه را منحصـر به تئودمیـر دانست و از پسر و جانشیـن وی خواست کـه به حکومت قرطبه جزیه بپردازد. در پـی آن ابوالخطار سپاهیـان مصری را در نواحی تدمیر جای داد و اراضـی آنجا را به ایشـان اقطاع داد. بدین گونـه، گوتها آخرین پایگـاه خود در جنوب اسپانیا را از دست دادند و تدمیر همچون دیگـر ولایات اندلـس در قلمـرو امرای امـوی اندلس قرار گرفت ( ابن قوطیه، 44؛ ابن خطیب، همان، 1/103؛ عنان، دولة، 126 ) . پـس از آن، بـه سبب اقامت مصـریان در تدمیر ( نک‍ ‍: مقری، 1/237؛ ابن اثیر، 5/491 ) یا همانندی طبیعت این ناحیه با کرانۀ نیل ( نک‍ : ابن دلایی، 1؛ مقری، 1/164 ) ، تدمیر را م . . .

بپرس