instruct, school, teach, to teach, to give lessons
مترادف ها
schooling(اسم)
تحصیل، تعلیم، تدریس، کسب دانش
training(اسم)
تحصیل، تعلیم، تدریس، مکتب، مشق، اموزش، پرورش
docent(اسم)
تدریس
tuition(اسم)
تعلیم، تدریس، شهریه، حق تدریس، اموزانه
tuitional(صفت)
تعلیم، تدریس، شهریه، حق تدریس، اموزانه
پیشنهاد کاربران
تدریس: درس واژه ای عربی نیست؛ در اوستایی دَرِس dares و در سنسکریت درص darś به معنی نشان دادن، آموزاندن، نمایاندن بوده است؛ که به عربی راه یافته و از آن واژه های مدرسه، تدریس و مدرس را ساخته اند که ساختاری عربی است. همتای پارسی تدریس، اینهاست: افساچ efsāc ( سغدی ) نیژه nižeh ( پارتی )
آموزگاری
آموزگار، آموزگر
واژه تدریس معادل ابجد 674 تعداد حروف 5 تلفظ tadris نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . ) آواشناسی tadris الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع لغت نامه دهخدا ... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ واژه های سره فرهنگ فارسی هوشیار