درست کردن، تدبیر کردن، اختراع کردن، تعبیه کردن
تخصیص دادن، قصد کردن، طرح کردن، تدبیر کردن
دسیسه کردن، تدبیر کردن، نقشه کشیدن
حل کردن، تدبیر کردن، تعبیه کردن، از کار دراوردن، در اثر زحمت و کار ایجاد کردن
قصد کردن، اندیشه کردن، تفکر کردن، تدبیر کردن، سربجیب تفکر فرو بردن
درک کردن، محدود کردن، دور زدن، محصور کردن، تدبیر کردن، نقشه کشیدن، اختراع کردن، مدار چیزی را کامل نمودن، جهت کردن، با قطب نما تعیین کردن
تدبیر کردن، تعبیه کردن