تدارکات


    provision
    supplies

فارسی به انگلیسی

تدارکات لشکرکشی
logistics

تدارکات مالی
finance

مترادف ها

munition (اسم)
لوازم، قلعه، دفاع، مهمات، تدارکات

provisions (اسم)
خواربار، تدارکات، مقررات

supplies (اسم)
تدارکات

پیشنهاد کاربران

سازو برگ به چند چون و حواشی هر چیزی اشاره دارد
ساز و برگها ( اماد ) رو فراهم کرد
آماد = تدارک
امادگر = تدارکاتچی
امادگران = تدارکاتچیان
خوار و بار همه جا کاربرد ندارد و تنها برای وسایل مصرفی
برخی از مشکلات با تدارک ( خوارو بار ؟ اینجا آماد بهتره ) و پیشبینی نیاز ها رفع گردید
پیش بینی ها، توشه ها، سور وسات، خواروبار،
فراهم آوری
ترتیبات
سور و سات
supplies
money/supplies/time
پول/تدارکات/زمان
آمادگی ، آماده سازی ، گردآوری ، فراهم سازی ، فراهم آوری
پیش آمادگی ، پیش آماده سازی
ساز و برگ

بپرس