تدارک دیدن


    prepare
    provide

فارسی به انگلیسی

تدارک دیدن اکتشاف علمی
mount

تدارک دیدن عملیات نظامی
mount

مترادف ها

supply (فعل)
تهیه کردن، تولید کردن، رساندن، تامین کردن، تدارک دیدن، دادن به

provide (فعل)
تهیه کردن، مقرر داشتن، مجهز کردن، اماده کردن، وسیله فراهم کردن، تدارک دیدن، میسر ساختن، تهیه دیدن، تامین کردن، توشه دادن

prepare (فعل)
مجهز کردن، اماده کردن، ساختن، تعبیه کردن، مستعد کردن، فراهم نمودن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، پستاکردن، تمهید کردن

پیشنهاد کاربران

در گویش شهرستان بهاباد، پَسّا دیدن و پَسّا گرفتن به معنای تدارک دیدن است. مثال:
_چه بیِد ( biyed ) ( بیایید ) ، چه نَیِد ( nayed ) ( نیایید ) ما پَسّاتونا دیدیم. ( چه شما برای مهمانی تشریف بیاورید یا نیاورید ما برای پذیرایی از شما تهیه دیده ایم )
_ما پَسّاتونا گرفتیم حتماً تشریف بیاورید.
● معمولا برای مهمانی و مراسم میگن:
cater for
we have catered for 35 people.
تهیه
تحصیل

بپرس