تخیل

/taxayyol/

    fancy
    fantasy
    imagery
    mind's eye
    imagination
    minds eye

فارسی به انگلیسی

تخیل پردازانه
fancy

تخیل کردن
conceive, figure, fancy, imagine

مترادف ها

imagination (اسم)
خیال، انگاشت، ابتکار، تصور، فانتزی، پنداره، تو هم، تخیل

specter (اسم)
شبح، روح، هم، وهم، تخیل، خیال و فکر

prolepsis (اسم)
تخیل، فرض قبلی، تقدیم یا تقدم امری، تمهید یا مقدمه

spectre (اسم)
هم، تخیل، خیال و فکر

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتای پارسی: گمانبافی 🇮🇷
چیزی که واقعیت دارد اما فقط افراد خاصی میبینند.
خیالپَردازی، خیالپَردازی کَردَن
تخیل فراترازدانش است
تصور
تفکر با رویا
تصویری ست که آدمی نیز در پیشبرد آن نقش دارد. یعنی انتهایِ آن رویدادِ ذهنی را ما می سازیم. دقیقاً در مقابلِ خیال، که تصویری ست کلاً ناخودآگاه. پس گاهی خوش است و گاهی ناخوش. ازین رو واژه خیال پرداز به شخصی اطلاق می شود که به دنبال خیالی بزیید.
پنداره

بپرس