تخمی


    seedy
    going to seeds
    male
    used for breeding purposes
    stinking
    deplorable
    brooder
    germinal
    seminal
    going

مترادف ها

seedy (صفت)
از کار افتاده، تخمی، تخم دار، به تخم افتاده

germinal (صفت)
اصلی، بدوی، جنینی، نطفه ای، تخمی، جرثومه ای

spermatic (صفت)
نطفه ای، تخمی، بذری، بیضه ای

ovular (صفت)
تخمی، وابسته به تخمک

پیشنهاد کاربران

[اصطلاح مستهجن کنایه از] کم کیفیت، به دردنخور، شدیداً بَد، ناخوشایند، هَردَمبیل، بی در و پیکر، بی قاعده، بی نظم، درهم بر هم، هرکه هرکه، بی سر و سامان، خر تو خر، بی حساب و کتاب، بلبشو، قاطی پاطی، قاراشمیش
Shity
ایده ها و چیزهای خیلی آشغال، بی کیفت و بدردنخور که در عین حال مسخره و بی منطق نیز هستند.
به اسمی می گویند که به تازگی اختراع کرده، اما برایش ریشه های تاریخی درآورده اند.
Seedy
بیایید واقعیت را بگوییم. این واژه اصولأ همراه با پسوند مزاج بین عوام کاربرد دارد و به آدمهای عصبانی بی منطق و تند خو میگویند. مثلأ گفته می شود لامصبا بی خیال این مردیکه نه فریب مهدیه را میخوره نه محدثه را کلأ یه آدم تخمی مزاجیه گمش کنین
داداش چه کاریه خب کلمه ی منفی کننده ای هست رفتید کلمه ی تخمی رو به مرغ و خیارو بادمجون ربط دادید چرا. تخمی همون دکی میشه
تخمی ( tokhmi ) : [اصطلاح نانوایی] نانی که مخلوطی از چند دانه مانند: سیاه دانه، کنجد، زیره، برگ پیاز، گل خشت و. . . برای معطر شدن و زیبایی هنگام پهن کردن خمیر روی آن می پاشند.
چیز بی ارزش و زشت مثلا میگن قیافه طرف تخمیه ینی یارو زشته
یا میگن اعصابم تخمیه ینی از سر عصبانیت زیاد این کلمه رو ب کار میبرن
زشت بی ارزش مسخره درکل چیز های منفی

بپرس