پیاده شدن، پیاده کردن، از کشتی در اوردن، تخلیه کردن
vacate(فعل)
خالی کردن، تهی کردن، تخلیه کردن، تعطیل کردن
پیشنهاد کاربران
♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_dump به معنای ریختن و خالی کردنِ چیزی از درونِ چیزی؛ خلاص کردنِ خود از دستِ چیزی یا کسی با رها ساختنِ آن ها؛ و جُزین ا↙️ #لاراندن ( lārāndan ) 👈 لا ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - dā به معنای نهادن، گذاشتن ( با نگاهِ ویژه به واژه ی "لای" در زبانِ فارسی، که از همین ریشه است. ) ) راندن ( فعلِ گذرا به معنای طرد کردن، دفع کردن و . . . ) ... [مشاهده متن کامل]
( پایینِ صفحه را ببینید. ) ▪️مثال: ۱ - آن کشتی متهم بود به اینکه آشغال ها و پسماندهای خود را بر روی دریا لارانده است ( تخلیه کرده است، رها کرده است. ) ۲ - او سه کیسه ی پر از خوراکی و نیازمند ی های روزانه را بر روی میز لارانْد ( خالی کرد ) تا آن ها را در یخچال و گنجه ها بچیند. ۳ - کلان باربَرها ( کامیون ها ) بی توجه به رعایتِ اصولِ بهداشتِ شهری و زیست محیطی آشغال ها را پیرامونِ رودخانه می لاراندَند ( تخلیه می کردند. ) 🔺 توجه: 🔹 #dumping تخلیه ی چیزی در جایی، پرکردنِ بازار با کالایی زیرِ قیمتِ واقعی 🔹 #لارانش ( لارانِش ) ▪️مثال: ۱ - آن ها راهپیماییِ بزرگی ترتیب دادند تا با لارانِشِ ( تخلیه ) پسماند های هسته ای در کشورشان مخالفت کنند. ۲ - او ژاپنی ها را متهم کرد که با لارانِشِ خودروهای خود ( ریختنِ خودروهای خود زیرِ قیمتِ واقعی ) در بازارِ فرانسه به اقتصادِ آن آسیب زده اند. 🔸 #antidumping ضدِ تخلیه ی کالاها زیرِ قیمتِ واقعی در بازار 🔸 #پادلارانش ( پادلارانِش ) ▪️مثال: چین و آمریکا هرگز قراردادِ پادلارانِش ( ضدِ لارانش ) با یکدیگر امضا نکرده اند. 🔹 #dump جایگاهِ تخلیه یا نگهداریِ چیزها، انبار ( اسمِ مکان ) 🔹 #لاران گاه ( یا لارانِش گاه ) یا: #لاراندگاه ▪️مثال: ۱ - این شهر دارد به یک لاران گاهِ ( زباله دانیِ ) تمام عیار بدل می شود. ۲ - یک لاران گاهِ ( انبارِ ) بزرگِ غذا ساخته بودند تا بتوانند صدها هزار نیروی باشنده در پادگان های استان را تا پایانِ جنگ تغذیه کنند. ۳ - لاران گاهِ سلاح و مهمات ( زرادخانه ) ۴ - لاران گاهِ نیروهای نظامی ( پادگان ) 🔸 #garbage_dump or: #dumpsite 🔸 #لارانگاه یا: #زباله دانی ( زباله دانیِ بزرگِ شهر ) 🔹 #dumpster کانتینرِ ثابتِ زباله 🔹 #لاران دان ( بسنجید با نمکدان ) یا: #لاران جا 🔸 #dumptruck خودروِ حمل و تخلیه ی زباله or: #dumper 🔸 #لاران بر ( لاران بَر ) 🔹 #dumpcart گاری یا فرغونِ حملِ چیزها، از جمله، زباله 🔹 #لارانی ( بسنجید با صافی، که اسمِ شیء بوده و به معنای غربال است. ) 🔸 #dumpee کسی که شریکِ عشقی اش او را رها کرده است. 🔸 #لارانده 🔹 هم ریشه های دیگرِ #لاراندن ، #لارانش و #لاران گاه در زبان های ایرانی: اوستایی 👈 گذاشتن، قرار دادن ➖ - niδāti فارسی باستان 👈 جایگاه، مکان ➖ - dāna فارسی میانه 👈 قرار دادن، گذاشتن ➖ nihātan فارسی میانه 👈 پی، اساس ➖ bun - dāt فارسی میانه 👈 پنهان ➖ nihān سغدی 👈 دیوار ➖ δ't خوارزمی 👈 جهان ➖ δ'm زازاکی 👈 رخت پوشیدن ➖ dāyiŝ فارسی 👈 نهادن، نهان، بنیاد، بنلاد، دادار، دای، دان، لایه، لای، لا، نیام، دادار و . . . کردی سورانی 👈 قرار دادن ➖ dā - nān میمه ای 👈 ماندن، ایستاندن ➖ - doj پشتو 👈 رحم، زهدان 👈 zelānj سانسکریت 👈 نهادن، قراردادن ➖ - dhā سانسکریت 👈 جایگاه، ظرف ➖ - dhāna هیتی 👈 گذاشتن، دادن ➖ - dai پورواهندواروپایی 👈 قراردادن، گذاشتن ➖ - dhē 🔺 نکته: ۱ - بدل گشتنِ واجِ "د" به "ل" ( افزون بر ریشه ی - da در فهرستِ بالا ) از نیاایرانی به فارسی بی پیشینه نیست. توجه کنید: dauga - ( نیاایرانی، دوشیدن ) —> lōγidan ( فارسی، دوشیدن apa - dātaka - ( نیاایرانی، قانون، داد ) —> balāda ( فارسی، بدکار، فاسق ) madaxa - —> ( نیاایرانی، ملخ ) —> malax ( فارسی، ملخ ) madu ( نیاایرانی، شراب ) —> mul ( فارسی، مُل یا شراب )
۲ - همچنین بروید به: #to_pump . 🔻🔻🔻 @JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
درود بر همگی: ) تهی بودن، تهی شدن: خُلُوّ. تهی کردن: تخلیه. تهی بودنش از چیزهای بیرونین: خُلُوُّهُ عن الأمور الخارجیّة. تهی شدن تن از چیزهای بیرونین: خلُوُّ الجسم عن الأمور الخارجیة، خلوُّ الجسم مع طبعه عن الامور الخارجیة. ... [مشاهده متن کامل]
تهی کردن تن از چیزهای بیرونین: تخلیة الجسم عن الأمور الخارجیة، تخلیة الجسم مع طبعه من الامور الخارجیّة. اگر تهی از چیزهای بیرونین بشود: لو خُلِّیَ و نفسَه من الامور الخارجیة، لو خُلِّیَ مع طبعه من الامور الخارجیّة. هنگامی که تهی از چیزهای بیرونین بشود: حین ما خُلِّیَ و نفسَه من الامور الخارجیة، اذا خُلِّیَ مع طبعه من الامور الخارجیّة. پارسی را پاس بداریم. . . پارسی توان واژه سازی بالایی دارد. . .
برابرپارسیِ واژه ( تخلیه کردن ) را می توان بدین شیوه یافت: 1 - از آنجایی که فرآیندِ "تخلیه" ، یک فرآیندِ "بیرون ریزی" یا "بیرون آوری" است، پیشوندِ ( آز /اوز/سِ/زِ/اُس ) که در زبانِ پارسی پیشوندهایی به چمِ "به بیرون" است، پیشنهاد می شود. چنانکه در زبانِ آلمانی نیز واژگانِ ( ausladen ) و ( ausraeumen ) به چمِ ( تخلیه کردن ) با پیشوندِ ( aus ) بکار می روند که با پیشوندهایِ پارسی بالا از یک ریشه می باشد. ... [مشاهده متن کامل]
نکته 1. 1:پیشوندِ ( آز ) مانندِ ( آزمودن ) ، پیشوندِ ( زِ ) مانندِ ( زدودن ) ، پیشوندِ ( سِ ) مانندِ ( سپُردن ) و . . . 2 - از آنجایی که واژگانِ ( تخلیه، تخلیه کردن ) با واژه ( بار ) هموَسته و مرتبط هستند و همچنین از آنجایی که ما کارواژه ای به نامِ ( انباشتن ) با بُن کنونیِ ( انبار ) داریم، پس می توان بازگشتیانه کارواژه زیر را ساخت: نکته 2. 1:پیش از آن باید درنگریست که کارواژه ( انباشتن ) از یک بخشِ پیشوندیِ ( ان ) به همراهِ کارواژه ( باشتن ) ساخته شده است که بُن کنونیِ ( باشتن ) ، ( بار ) می باشد. پیشنهاد واژه: ( آزباشتن یا آزباردن/اُسباشتن یا اُسباردن/سِباشتَن یا سِباردَن/زِباشتن یا زباردن ) پیشنهادِ خودم ( آزباشتن یا آزباردن ) هست بمانندِ ( آزمودن یا آزماییدن ) یا ( زِباردن ) ( باردن ) را می توان ( باریدن ) هم گفت. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .