تخلیص

/taxlis/

    delivering

فارسی به انگلیسی

تخلیص شده
refined

تخلیص کردن
refine

تخلیص کننده
refiner

مترادف ها

emancipation (اسم)
رها سازی، رهایی، تخلیص، رستگاری، ازادی

activation (اسم)
فعال سازی، کنش وری، کنشور سازی، ایجاد فعالیت، بکار واداری، تخلیص

purification (اسم)
شستشو، تخلیص، تصفیه، تطهیر، پالایش، خالص سازی

پیشنهاد کاربران

مهندس اسماعیلزاده:
چشم دوختن:
یک ـ رشک ورزیدن، حسودی نمودن؛ بخل ورزیدن. مثال: به مال و ثروت کسی چشم دوختن.
دو ـ نگاه کردن و در انتظار ( فراوان ) بسر بردن؛ ( بی قرارانه/بی صبرانه ) انتظار کشیدن و به چیزی نگاه کردن. مثال: شب و روز به تلفنم چشم دوخته ام که چه وقت، شاذی ام زنگ میزند.
...
[مشاهده متن کامل]

سه:خیره نگاه کردن ( در مورد یک چیز یا موضوع مثبت یا منفی ) : به دختر کسی چشم دوختن یعنی خیره شدن و دقیق نگاه کردن.
چهار: با اضافه نمودن حرف "امید" یعنی "چشم امید دوختن": توقع ( کمک یا پاسخ مثبت ) داشتن، انتظار کمک ( فراوان ) داشتن.

بپرس