تخلف کردن


    break
    offend
    trespass

فارسی به انگلیسی

تخلف کردن از
to offend against, to infringe

مترادف ها

infract (فعل)
نقض کردن، شکستن، تخلف کردن

پیشنهاد کاربران

پای از خط بیرون شدن ؛ از حد تجاوز کردن :
پای دلم برون نشد از خط مهر او
نی مهره امید من از ششدر سخاش.
خاقانی.
- پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .

بپرس