تخفیف دادن


    abate
    alleviate
    discount
    modify
    slake
    rebate
    relieve
    commute
    to give a reduction

فارسی به انگلیسی

تخفیف دادن تخلف
extenuate

تخفیف دادن قیمت
markdown

مترادف ها

abate (فعل)
کم شدن، خرد شدن، تخفیف دادن، خرد کردن، کاستن، رفع نمودن، اب گرفتن از، به زور تصرف کردن، خرد ساختن، فرو نشستن

relieve (فعل)
تخفیف دادن، کمک کردن، داشتن، تسلی دادن، بر کنار کردن، خلاص کردن، تغییر پست دادن، بر جسته ساختن، ریدن

mitigate (فعل)
تخفیف دادن، خرد کردن، خرد ساختن، سبک کردن، تسکین دادن

assuage (فعل)
تخفیف دادن، ارام کردن

discount (فعل)
تخفیف دادن، کاستن، برات را نزول کردن

alight (فعل)
تخفیف دادن، فرود امدن، پیاده شدن، فروکش کردن

bate (فعل)
تخفیف دادن، خرد ساختن، کم کردن، دلیل و برهان اوردن، نگهداشتن، پایین اوردن، بال زدن بطرف پایین، خیساندن

derogate (فعل)
تخفیف دادن، کاستن، باطل کردن، خفت دادن، فسخ کردن، کسر کردن، عمل موهن انجام دادن

extenuate (فعل)
تخفیف دادن، خرد کردن، خرد ساختن، کم کردن، رقیق کردن، نازک کردن، کم تقصیر قلمداد کردن، کاستن از، کوچک کردن، کم ارزش قلمداد کردن

lower (فعل)
خرد شدن، تخفیف دادن، فروکش کردن، پایین اوردن، تنزل دادن، کاستن از، اخم کردن

pull down (فعل)
تخفیف دادن، کاستن، پایین اوردن، خراب کردن، دریافت کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس