تخفیف

/taxfif/

    allowance
    concessionary
    cut
    extenuation
    mitigation
    rebate
    retrenchment
    letup
    rake-off
    reduction

فارسی به انگلیسی

تخفیف پذیر
commutable

تخفیف دادن
abate, alleviate, discount, modify, slake, rebate, relieve, commute, to give a reduction

تخفیف دادن تخلف
extenuate

تخفیف دادن قیمت
markdown

تخفیف دار
cut-rate

تخفیف دهنده
extenuation

تخفیف قائل شدن
discount, rebate

تخفیف قیمت
discount

تخفیف مجازات
commutation

تخفیف یافتن
bate, mitigate

مترادف ها

discount (اسم)
تخفیف، نزول، تخ-فیف

abatement (اسم)
کاهش، جلوگیری، تنزل، تخفیف

cut (اسم)
تخفیف، قطع، برش، جوی، شکاف، کانال، چاک، معبر، بریدگی، مقطع

remission (اسم)
تخفیف، عفو، گذشت، خمود، بخشش، امرزش، بهبودی بیماری

damping (اسم)
تخفیف، تعدیل

alleviation (اسم)
تخفیف، تسکین، فرونشست

rebate (اسم)
کاهش، تخفیف

relaxation (اسم)
تخفیف، سستی، استراحت، تمدد اعصاب، سست سازی

assuagement (اسم)
تخفیف، تسکین، فرونشانی، فتور، خمود

refraction (اسم)
تخفیف، انحراف، تجزیه، شکست، انکسار

پیشنهاد کاربران

واژه کرد
معادل ابجد 224
تعداد حروف 3
تلفظ [kord]
نقش دستوری بن گذشته
ترکیب ( اسم )
مختصات ( کَ یا کِ ) ( اِ. )
آواشناسی kard
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
واژه ی کرد از ریشه ی واژه ی فارسی کردن است
...
[مشاهده متن کامل]

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه کردن
معادل ابجد 274
تعداد حروف 4
تلفظ [kardan]
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: kartan]
مختصات ( کَ دَ ) ( مص م . )
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
منبع عکس. فرهنگ فارسی عمید

تخفیف
کاستش
کاهش= تَفَرُّق، تخفیف=کاستگی، کاهش، فروکاهش، کاهانش، فروکاهانش،
بها کاهی، بها شکنی، نرخ کاهی، نرخ شکنی
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
#Taksoo
#نازنین - علیپور
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#نهال - بهداد - فر
#محمد - رویایی
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
#اردشیر - سمسار
#اوج - اندیشان - آزاد

بهاکاهی ( کاستن بها )
تَخفیف:
١. سبک کردن
۲. کاستن، کم کردن، کاهش دادن، کاهش، پایین - آوری، اُفت، کمشدگی
۳. کاهشِ بها، کاهشِ نرخ، بهاکاهی، نرخشکنی
۴. [دبی، دستورِ زبان] کوتەسازیِ واژه
۵. آرامسازی، آرامبخشی، آرامشدهی، کاهشِ درد، فروکشِ درد
کاهش بها
واژه تخفیف
معادل ابجد 1170
تعداد حروف 5
تلفظ taxfif
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی taxfif
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
بَهاکاهی، بَهاشِکَنی، نِرخکاهی، نِرخشِکَنی
بهاکاه
تخفیف طلایی
تخفبف طلایی

تخفیف
در باب ِ تَفعیل : کاهانش ، فروکاهانش
در باب ِ تَفَعُّل: کاهش ، فروکاهش
کاستگی
آف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس