تخطی کردن، دست درازی کردن، دست اندازی کردن، تجاوز کردن
trespass(فعل)
تخطی کردن، تجاوز کردن، تعدی کردن
پیشنهاد کاربران
پای از خط بیرون شدن ؛ از حد تجاوز کردن : پای دلم برون نشد از خط مهر او نی مهره امید من از ششدر سخاش. خاقانی. - پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .