تخطی

/taxatti/

    offending
    aggression
    contravention
    encroachment
    flout
    offense
    transgression
    violation
    wrongdoing
    wrong

فارسی به انگلیسی

تخطی به حقوق دیگران
infringement

تخطی ناپذیر
inviolable, watertight, ironclad

تخطی ناپذیری
inviolability

تخطی نشده
inviolate

تخطی کردن
contravene, encroach, infringe, offend, overstep, violate

تخطی کردن از
to offend against

تخطی کردن از حد چیزی
exceed

تخطی کردن از قانون
transgress

مترادف ها

violation (اسم)
نقض عهد، تعدی، تجاوز، بلاء، نقض، تخلف، تخطی

encroachment (اسم)
تجاوز، دست اندازی، تخطی

trespass (اسم)
تخلف، تخطی

outrage (اسم)
هتک حرمت، تخطی

پیشنهاد کاربران

اس نے پھلانگا
سرپیچی ، کوتاهی
پای از خط بیرون شدن ؛ از حد تجاوز کردن :
پای دلم برون نشد از خط مهر او
نی مهره امید من از ششدر سخاش.
خاقانی.
- پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
تخطیدن. .
نافرمانی

بپرس