تخطئه

/taxta~e/

    charging with a fault

فارسی به انگلیسی

تخطئه کردن
to charge with a fault, to condemn, to proscribe

مترادف ها

proscription (اسم)
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه

پیشنهاد کاربران

ایراد گرفتن، زیر سؤال بردن، اشکال درآوردن
تخطئه:
هرگاه شخصی در مقام بیان در خصوص امر یا اموری نظری شخصی ابراز داشته یا فعل یا ترک فعلی انجام دهد که مظهر تجلی آن عقیده و
نظر باشد وآنگاه شخص یا اشخاصی بر وی خرده گرفته نظر و عقیده ی او را خطا شمارند و فعل یا ترک فعلش را نادرست بدانند به گونه ای که به زعم آنان نظر یا فعل مرتکب به خطا و اشتباه رفته باشد، حدوث حالت
...
[مشاهده متن کامل]

مذکور را تخطئه گویند. به دیگر سخن آنان وی را تخطئه کرده اند.

بپرس