تخصیص

/taxsis/

    allocation
    allotment
    outlay

فارسی به انگلیسی

تخصیص بودجه
disbursement

تخصیص پول و بودجه
appropriation

تخصیص دادن
allocate, allot, appropriate, assign, designate, destine, earmark, to allocate, to appropriate

تخصیص دادن بودجه
disburse

تخصیص دادن در فکر خود
design

مترادف ها

dedication (اسم)
فداکاری، تخصیص، اهداء

allotment (اسم)
سهم، تخصیص، تقسیم، تقدیر، پخش، جیره، تسهیم

devotion (اسم)
هواخواهی، پرستش، سرسپردگی، تخصیص، وقف، صمیمیت، جانسپار، از خود گذشتگی، دعا، مریدی

appropriation (اسم)
تخصیص

attribution (اسم)
اختیار، تخصیص، نسبت دادن

designation (اسم)
تخصیص، اسم، تعیین، نقش

consecration (اسم)
تخصیص، وقف، تقدیس، تبرک

پیشنهاد کاربران

Allocation
ویژه سازی
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Allocation
تخصیص عبارت است از تخصیص حقوق صاحبان سهام که ممکن است برای یک تیم، سرمایه گذار، موسسه یا نهاد مشابه دیگر به دست آید، خریداری یا رزرو شود.
معنی تخصیص
اختصاص دادن:
1 - zuordnen ( پیشوندِ zu که با واژگان ( سو، تو ) در زبان پارسی و to در زبان انگلیسی همریشه است و کاواژه ordnen نیز با کارواژه آراستن در زبان پارسی همریشه است. ) کارواژه zu. ornen بسیار در دانشِ مزداهیک ( ریاضی ) کاربرد دارد. برای نمونه، هنگامیکه میخواهیم به یک یا چند عضو از یک تابع، عضو دیگری رااختصاص دهیم، از کارواژه zuordnen بهره گرفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اختصاصی کردن:
2 - spezialisieren که با واژه specialize همریشه و همچم است. Spezialisierung نیز به چمِ ( تخصیص، تخصیص دهی ) می باشد و همچنین واژه انگلیسی special.
این دو کارواژه می توانند ما را در رسیدن به آماگِمان ( هدفمان ) یاری برسانند.
به گمانِ من باید برای واژه ( اختصاص دادن ) ، برابرواژگانی که به ( آردن، اَردن ) می انجامند، نیاز داریم؛چراکه کارواژه ( اختصاص دادن ) ، در خودش پویایی و حرکت دارد، چنانکه کارواژگانی همچون ( گُستردن، آوردن، اوباردن، بردن، سپاردن، خوردن ( خواردن ) و. . . ) نیز چنین هستند. دیدگاهِ من این است که این واژه بهتراست به سازه یِ
پیشوند /کارواژه ( با نشانه یِ مصدری ( آردن، اَردن ) )
باشد.

خوراک دهی، خورند ( با اندک چشم پوشی درخور )
آیا می توان واژه ی خورند را بجای �تخصیص� پذیرفت و بکار گرفت؟
ویژش
ویژاندن = اختصاص دادن، تخصیص دادن
ویژانش = اختصاص، تخصیص
#پارسی دوست
در اختیار نهادن/گذاشتن
منظور کردن
تَخصیص
واژه ای اَرَبی دَر ریختار ِ " تَفعیل" = ویژانِش
مانَند ِ تَعلیم = دانانِش ، آموزانِش
فَراس ( جُمله ) : او به شاگِردان آموزانِش می دَهَد.
تَخَصُّص
واژه ای اَرَبی دَر ریختار ِ " تَفَعُّل" = ویژِش
...
[مشاهده متن کامل]

مانَند ِ تَعَلُّم = دانِش ، آموزِش
فَراس ( جُمله ) : شاگِرد آموزِش می گیرَد/ می بینَد.
واژه ی عِلم بَرابَر با داناک یا دان است.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس