تخریب

/taxrib/

    demolition
    destruction
    vandalism

فارسی به انگلیسی

تخریب از درون
subversion

تخریب کردن
to demolish, to ruin, to spoil, trash

تخریب کردن باخشونت و خون ریزی
ravage

مترادف ها

destruction (اسم)
خرابی، سرنگونی، تباهی، تخریب، انهدام، ویرانی، اضمحلال، اتلاف

demolition (اسم)
خرابی، تخریب، انهدام، ویرانی، ویرانسازی

subversion (اسم)
تخریب، انهدام، خرابکاری، درون واژگونی

پیشنهاد کاربران

خراب = تباه / کژکل ( در کژ و کله یا کجکُل = کلا کج و ناقص ) / رِقِد ( خراب در زبان مازندرانی ) / ویران
مخرب = گژدار / تبهود ( تباه هود = خود تباهی ) ( هود یا خود در فرهود ( حقیقت ) / هدهد ( حق گو ) / هدا ( خدا ) / یهودا ( یا هودا = یا خدا ) و . . . . دیده میشود و به چم خود یا خویشتن و حقیقت درونی می باشد پس تبهود = خود تباهی
...
[مشاهده متن کامل]

تخریب = آوار ( آ واریدن = بسیار واران شده = چیزی که بر سر ریخته شده است / دشکار ( دُش = تُش که در تشک آنرا میبینیم و به چمار ضربه و آسیب و در دشمن = کسی که در فکر ضربه و اسیب است => دشکار میشود تخریبکار همانطور که دشورا = دش وار ( ضربه باران یا ضربه بر سر ریختن که کنایه از سختی و ضربات بسیار دارد )

واه ای داریم به نام دشپرورد که پیشنهاد دادم ساده تر و ریزتر شود به روش زیر
آوردن - > آورد - > ورد ( مانند وردنه یعنی بار آوردن - به نتیجه رساندن مانند فراورده یعنی محصول یا بدست آمده ) پس
دش پرورد را دش وَرد و یکسره آن دُشوَرد یا دشود ( مانند نمود خوانده شود ) بنویسیم بهتر است. یه چیزی مانند مخرب یا بیماری معنا میدهد پس داریم
...
[مشاهده متن کامل]

خراب خیز = دشخیم
مخرب = دُشود / دُشکان
خراب = شِت ( واژه ای مازندرانیست که با زبان لاتین یه چم و هم چم میباشد هم به چمه خراب و هم به چم فساد و فاسد است ) / تِر / نابود / رِقِد ( همچنین در زبان مازندرانی به تخریب بنا و خراب کاری رقد کاری میگوییم )
تخریب = رِقِد/ اوار ( عمل وارونه )
خراب کاری در انجام کار = تر زدن / تِرکاری / شِتکاری
خراب کردن = نابود کردن
خراب دادن = رقد دادن
آوار = اعمال فشار در سپردن یا تحمیل کردن چیزی به کسی ( این واژه با واژه باران یا واران و وارونه یکی می باشد و از وارونه شدن چیزی بر کسی می اید و معنای واقعی تخریب را نمیدهد بلکه به بر سر کسی یا چیزی ریختن اشاره دارد )
اعمال دستور شد = ابار دستور شد = یعنی دستورات بارانه گردید مانند رگبار که نشان از باریدن پیوسته و یکباره داردو چون واران یعنی reverse از آن واژه باران هم ساخته شد که اشاره به خود باران دارد اما سروته شدنش را وارن گفتند پس باران شدن یعنی اعمال شدن و جاری شدن.
همچنین بار به معنای وسیله سنگین / فشار / مسیولیت میباشد چرا که در وارانه شدن فشار فرکام ( حاصل / محصول / نتیجه ) میشود برای همین در زبان لاتین یکی از یکان های فشار بار است .

ویرانش
ویران
هم خانواده تخریب : خراب ، بخار
آوار کردن
در کنار دیگر واژه های برابر یاد شده در بالا ( جز ویران سازی که آمیخته واژه ی نادرستی است ) ، همچنین می توان از �آوار کردن� سود جُست؛ نمونه:
خانه اش را آوار کردند.
ویران کردن ( یا ویران نمودن )
در بالا از آمیخته واژه ی �ویران سازی� نیز چون برابر پارسی واژه ی از ریشه عربی �تخریب� یاد شده است. سود بردن از کارواژه ی �ساختن� چون کارواژه ای کمکی در بسیاری باره ها نادرست است. در این باره، چندین سال پیش نوشته ام:
...
[مشاهده متن کامل]

یکی از بدترین کاربرد فعل های کمکی، سود بردن از فعل �ساختن� است و بدترین نمونه ی آن �نابودسازی� یا �ویران سازی� است که در این طرح نیز بکار برده شده است. نابودی و ساختن رویاروی هم هستند. اینکه بگوییم فعل �ساختن� در اینجا به عنوان فعل کمکی بکار برده شده، دشواری را بیش تر می کند. فعل ساختن را در موردهایی بسیار اندک می توان به عنوان فعل کمکی بکار برد. ب. الف. بزرگمهر سوم شهریور ماه ۱۳۹۰
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2011/08/blog - post_25. html

خرابکاری
کوبش

بپرس