تخته

/taxte/

    panel
    board
    lumber
    paneling
    panelling
    plank
    shake
    sheet
    slab
    splat
    square
    wood block
    layer
    width

فارسی به انگلیسی

تخته اسکیت
skateboard

تخته اسکیت باز
skateboarder

تخته اسکیت سواری کردن
skateboard

تخته اضافی میزهای تاشو
leaf

تخته اعلانات
signboard

تخته ای
made of boards or planks, wooden

تخته بالا تختی
headboard

تخته بندی
boarding, planking, splintering, panelling, scaffolding, paneling

تخته بندی بیرون ساختمان
scaffold

تخته بندی کردن
to board or plank, to splinter

تخته پاره
flotsam

تخته پاک کن
eraser

تخته پرش
diving board, springboard

تخته پشت
backboard

تخته پهن
hotbed

تخته پوست
fell, skin

تخته پوش کردن
plank

تخته تخته کردن درخت
log

تخته تقه
clapboard

تخته چکش
planer

مترادف ها

stock (اسم)
ذخیره، سهم، مایه، نیا، پایه، کنده، تخته، تنه، قنداق تفنگ، سرمایه، موجودی، یدکی، سهمیه، در انبار، قنداق، موجودی کالا، مواشی، پیوندگیر، ته ساقه، دسته ریشه

shield (اسم)
حامی، سپر، پوشش، حفاظ، تخته، محفظه، پوشش محافظ

sheet (اسم)
پهنه، ملافه، تخته، ورق، صفحه، ورقه، فلز ورق، لت

board (اسم)
تخته، تابلو، هیئت مدیره، اغذیه، میز غذا، غذای روی میز، میزشور یادادگاه، هیئت عامله یا امنا، هیئت بازرگانی، تخته یا مقوا و یا هر چیز مسطح

plank (اسم)
قسمت، قطعه، تخته، واحد، قسمتی از برنامه، تخته میز و پیشخوان مهمانخانه

lumber (اسم)
تخته، الوار، تیربریده

tablet (اسم)
تخته، لوحه، لوح، قرص، صفحه، ورقه

ledger (اسم)
تخته، دفتر کل، سنگ پهن روی گور

پیشنهاد کاربران

تخته واژه ای است فارسی که از واژه �تختک� در فارسی میانه گرفته شده است این واژه در زبان اوستایی بصورت �تشتا� آمده است و در زبان سانسکریت بصورت �تکس � آمده است
این واژه ریشه واژه �تکنیک� فرانسوی می باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

پانترکها آخر هر واژه یک �ماخ� می گذارند و می گویند ترکی است بدون توجه به اینکه آنها عشایر بدون تمدنی بودند که توسط ایرانیان آموزش داده شدند و واژه های فارسی وارد زبانشان شد
چطور می شود کسی� اره دستی � را �testere� یا همان دستی اره بگوید .
تخت و پایتخت را به همان شکل فارسی استفاده کند �تخت روان � را تختروالی بگوید و برای تخته واژه داشته باشد .

تخته از تاختالاماق گرفته شده. در مفهوم مشابه تاخماق وجود داره
تخته کلمه ای تورکی است که از فعل تاختالاماق گرفته شده که به معنی چوبکاری است
چوپ در ترکی به معنا زباله
و خود چوب به ترکی میشود آغاج
آغاج دار و درخت و چوب به تورکی
دوست خوب تاقتای و تاخماق کجا
تخته کجا
تخته پارسی است در کنار واژه تخته در کشور همسایه به این صورت استفاده میکنند
Bir tahtası eksik
بیر تحتسی اکسیک
یعنی یک تخته اش کمه
یعنی واژه تخته پارسی است
bir tahtasi eksik یعنی یک تخته اش کمه
عزیز نادرست ننویس
تخته: ( ( تخته در پهلوی در ریخت تختگtaxtag بکار می رفته است. ) )
( ( ز تابوت زر تخته برداشتند
که گفتار او خوار پنداشتند ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 355. )

چوب، لوح، صفحه، ورق، طاقه، عدد، قطعه، تابوت

تخته: جنازه ای که مرده را بر آن می نهند
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " تخته" در بیت زیر می نویسد : ( ( در افسانه هایی که در کودکی برای ما می گفتند یکی از نفرین ها در حق شاهان این بود که الهی از تخت به تخته گردی! یا تختت به تخته گردد. یعنی تختت بدل به جنازه شود. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( چون ترا تخت، تخته خواهد بود
گو کنون تخت اردشیر مباش ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 400. )

بپرس