whittle
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
از بیخ کندن، کوبیدن، تحلیل بردن
جذب کردن، در کشیدن، نوشیدن، تحلیل بردن، اشباع کردن
نقب زدن، تحلیل بردن، از زیر خراب کردن
مصرف کردن، تحلیل بردن، از نفس افتادن، مورد استفاده قرار گرفتن
تمام کردن، خرد خرد تمام کردن، تحلیل بردن