تحلیف

/tahlif/

    inauguration
    administering an oath
    sweering (in)

مترادف ها

adjuration (اسم)
قسم، لابه، تحلیف، التماس

attestation (اسم)
تحلیف، گواهی، شهادت، تصدیق امضاء

پیشنهاد کاربران

قسم خوردن . ، قسم یاد کردن
تحلیف: برگزیدن، انتخاب
جشنواره سوگند ادا کردن
مراسم سوگند خوری
از ریشه ی حلف به معنی سوگند خوردن است که چون به مصدر باب تفعیل برده شده معنی متعدی می دهد و می شود سوگند دادن.
در سیاست به مراسم سوگند سیاستمداری که مسئولیتی را به عهده می گیرد اطلاق می شود.
موارد دیگر استفاده ی آن مراسم تحلیف سربازان و یا مراسم تحلیف دانشجویان رشته ی پزشکی است.
قسم خوردن
تحلیف : در همه جای دنیا بنا به رسمی مقامات سیاسی در زمان پذیرش پست زمامداری خود طی مراسمی سوگند یاد می کنند که معمولاً دست خودشان را بر روی کتاب مقدس دین خودشان قرار میدهند و قسم یاد میکنند که در انجام امور محوله پاکی، صداقت و عدالت را پیشه کنند.
تحلیف: کسی را وادار به اداء سوگند کردن[اصطلاح حقوق]
سردوشی دادن

بپرس