تحقیق کردنexamine, inquire, investigate, study, research, to inquire, to investigateتحقیق کردن درباره صحت چیزیverify
verification (اسم)تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینیscholarship (اسم)مستمری، تحقیق، فضیلت، دانش، فضل وکمال، کمک هزینه دانشجوییprobe (اسم)کاوش، میله، تحقیق، رسیدگی، مسبار، جستجو، کاوشگر، میله استحکام، اکتشاف جدید، سنبه جراحیresearch (اسم)کاوش، تحقیق، تفحص، جستجو، تجسس، پژوهش، تتبعrummage (اسم)اشفتگی، کاوش، اغتشاش، تحقیق، جستجو، بازرسی کشتیquest (اسم)طلب، تحقیق، باز جویی، جستجو، جویشascertainment (اسم)اثبات، تحقیقinvestigation (اسم)تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغinquiry (اسم)تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوالscrutiny (اسم)تحقیق، رسیدگی، موشکافی، بررسی، بررسی دقیق، مداقهfishing expedition (اسم)تحقیق، استنطاق، بازپرسی قانونیdisquisition (اسم)مقاله، تحقیق، تفحص، جستجو
مطالعه🇮🇷 واژه ی برنهاده: پژوهش 🇮🇷هُدجوییمعنی تحقیق جستجوprobeمتدلوژیتحقیق درباره ایرانپژوهشاین واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:وامو vãmo ( گیلکی ) ویدا vidã ( اوستایی ) مِنائیچ menãïĉ ( اوستایی: مِنائیچا menãïĉã )+ عکس و لینک