XXNX
فرزانش:آنچه را فراتر از دانش می یابیم.
درستی. راستی. تحقق.
فرزانش تحققی:فرزانش راستی. ودرستی
تحقیق:درست یابی. راست یابی.
to meet
اجرا. به حقیقت پیوستن یک کاری
به انجام رسیدن، انجام پذیرفتن= تحقق یافتن
برآورده سازی، برآوردن، برآورده شدن
تحقق دادن یعنی انجام دادن
Realization of ideals : تحقق آرمان ها
Realization of income : تحقق درآمدها
Realization معنی :
1 [singular] : the state of understanding or becoming aware of somethingThere is a growing realization that changes need to be made to◀️ the coaching staff.
... [مشاهده متن کامل]
She had a/the sudden realization [=she suddenly realized] that◀️ things had changed between them.
He came to the realization [=he realized] that he was adding up◀️ the wrong numbers.
2 [count] formal : the act of achieving something that was planned or hoped for — usually singular ; usually of
◀️He was thrilled by the realization of his lifelong dream.
3 [noncount] finance : the act of selling property in order to get money
◀️the realization of assets
دستیابی
پدیدار شدن پدید آوردن فراهم شده
جامه ی کردار پوشیدن
کارواژه ی�جامه ی کردار پوشیدن� را می توان در بسیاری باره ها بجای کارواژه های �تحقق یافتن� و �به تحقق رسیدن� بکار برد.
دستیابی به
در برخی باره ها بسته به ساخت گزاره می توان از �دستیابی به . . . � نیز سود جست. نمونه:
ما برای دستیابی به ( تحقق ) حقوق مان می کوشیم.
به فرجام رسیدن، راست از آب درآمدن، فرجامیدن ( با اندک چشم پوشی ) ، سرانجام یافتن ( می توان از آن کارواژه نیز ساخت: سرانجامیدن )
از دید من، هیچکدام از برابرهای پارسی یاد شده در بالا ( پایان، پایان گرفتن، به پایان رسیدن، انجام شدنی، انجام شدن ) به آرش و مانش �تحقق� نیست و تنها �انجام شدن� را شاید در برخی باره ها با چشم پوشی درخور بتوان بکار برد؛ بجای آن می توان باریک تر، �سرانجام یافتن� را بکار برد.
... [مشاهده متن کامل] برپا کردن
پدید آمدن/ پدید آوردن/ پدیدار شدن/ فراهم آمدن/فراهم آوردن/ هستی یافتن/ هستی دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)