تحصیل

/tahsil/

    acquisition
    studying
    training education
    training
    school
    study

فارسی به انگلیسی

تحصیل حاصل
effort to acquire what is already acquired, vain effort

تحصیل مجدد
re-education, reeducation

تحصیل نکرده
uneducated, unschooled, untutored

تحصیل کردن
acquire, earn, study, to acquire, to receive training

تحصیل کردن چیزی
get

تحصیل کرده
educated

مترادف ها

study (اسم)
تحصیل، بررسی، مطالعه، درس، اتاق مطالعه، غور و بررسی، موضوع تحصیلی

acquirement (اسم)
فراگیری، تحصیل، عادت

schooling (اسم)
تحصیل، تعلیم، تدریس، کسب دانش

training (اسم)
تحصیل، تعلیم، تدریس، مکتب، مشق، اموزش، پرورش

securement (اسم)
تحصیل، تامین، تشیید

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
چاشنیدن، :یاددادن، آموزش دادن
چاشستن:یاد گرفتن
چاش:آموزش
چاشنا:آموزگار
چاشا:دانش اموز
1 - تحصیل ( آموختن ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
سستر sastar ( اوستایی: sastra )
فَروات farvāt ( اوستایی: fravat )
ویفراش vifrāŝ ( پارتی )
2 - تحصیل ( به دست آوردن )
همتای پارسی: ویسِر ( سغدی )
Education
دستاوری
🇮🇷 همتای پارسی: دستآوری 🇮🇷
واژه تحصیل
معادل ابجد 538
تعداد حروف 5
تلفظ tahsil
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ]
آواشناسی tahsil
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
تَحصیل:
١. آموزش، آموزش و پرورش، آموزش دیدن، آموزشدیدگی، آموختن، دانش - آموزی، دانش - جویی، دانشوَری، آموزەخوانی، یادگیری، فراگیری
٢. بەدست آوردن، گرفتن
٣. درآوردن، بیرون آوردن، بیرون کشیدن
علم آموختن
تحصیل در حقوق: ب معنی خرید، خریداری شده، یا خریداری کرده است
ب عنوان مثال: تحصیل تجاری =یعنی خرید تجاری
تحصیل ب معنی: خرید بیشتر در حقوق تجارت کاربرد دارد
در علم حقوق به معنای خرید میباشد
کسب علم
هم خانواده:مُحَصِّل - تحصیل کرده - تحصیلات|ریشه: صَ حَ لَ
کسب کردن
تحصیل در اصل به معنی بیرون آوردن مغز از پوست است . از این رو به تصفیه معادن ، و خارج کردن طلا و امثال آن از سنگ معدن حصل اطلاق می شود ، سپس حصل در معنی وسیعی یعنی مطلق استخراج و مجزا ساختن به کار رفته است .
به دست آوردن
دست یافتن
گرفتن
آموختن
تحصیل کردن. آموزش
در اوستا" وینش" برابر تحصیل از بن " ویندن " به معنای تحصیل کردن است.
وینشمند = تحصیل کرده
وینشگر = محصل ، تحصیل کننده
وینشدار= تحصیل دار
این واژه تازى ( اربى ) است و سپارش مى شود بجاى آن از واژه هاى آمُختِش Amoxtesh ( پهلوى: تعلیم ، تربیت ، تحصیل ) ، اَیاپِش Ayapesh ( پهلوى: تحصیل، حصول ) ، مشرون Mashrun ( پهلوى: تحصیل، کسب، اخذ ) بهره بجویید. در پهلوى : مشرونتنMashruntan : تحصیل - کسب - اخد کردن ،
...
[مشاهده متن کامل]

آیفتن Ayaftan : حاصل - تحصیل - کسب کردن

( = درس خواندن، آموختن ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
نیژاس ( اوستایی: نیجَس )
سَستَر ( اوستایی: سَستْرَ )
ویناس ( اوستایی: وینَستی )
فَروات ( اوستایی: فْرَوَت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس