تحریم

/tahrim/

    boycott
    coventry
    prohibition
    sanction
    taboo
    ban
    declaring as unlawful

فارسی به انگلیسی

تحریم اقتصادی
embargo

تحریم شده
taboo

تحریم مشروبات الکلی
teetotalism

تحریم کردن
boycott, to ban or boycott, to prohibit

مترادف ها

interdict (اسم)
جلوگیری، تحریم، نهی، قدغن، حکم بازداشت، حکم نهی، حکم اداری

prohibition (اسم)
منع، تحریم، ممانعت، ممنوعیت، نهی، قدغن، صدور حکم منع

embargo (اسم)
مانع، محظور، تحریم، ممنوعیت

boycott (اسم)
تحریم، بایکوت

lockout (اسم)
حبس، تحریم

پیشنهاد کاربران

واژه تحریم
معادل ابجد 658
تعداد حروف 5
تلفظ tahrim
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ]
آواشناسی tahrim
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

کدیوری= بایکوت= فرو گذاری، فروگزاشت، پیرابست، بازداشتگی، ناکرد، راه بست، شهربندان، پیرامون گرفت، پروستار، پِرَتیس، نیسکِت، یاساخ، اَرُواکینیدن،
اَرواکینِش، کِرینیدن، کِرینیشن، جلو گیری، غال گذاشتن، تنهایدن، کنار گذاشته شده، ناداختِ، نادازی، توختِ، توزی، بازداری، بازدارش، فربستن، فربندیدن، فربند، فربندش
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده:
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

محدودیت. . بازداشتن. . جلوگیری مثل کشور ها یامثل ایران که تحریمه
بازداری یا بازدارش
‏فَربَستن/فَربندیدن = تحریم کردن
فَربَند = تحریم
فَربندش = تحریم ( در معنای نام کنش )
{پیشوند �فر� به چم بالا، پیش و . . . بستن. در کل به چم سختگیری هایی که یک نهاد توانمند ( به ویژه یک دولت ) بر یک نهاد دیگر می نهد}
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست
بایکوت . . منع . . حرام سازی . . امتناع . .
واژه نارو سازی
بایکوت : ممانعت از خریدن چیزی - استفاده چیزی - یا مشارکت در کاری بخاطر اعتراض
بایکوت مسلمانان از خرید کالای فرانسوی بخاطر توهین دولت فرانسه به نشر کاریکاتور پیامبر ( ص )
تَحریم
این واژه یِ دَرآمَده به پارسی ، اَرَبی وَ اَز نِگَرِ دَستورِ زَبانی کارپایه وَ اَز سِتاکِ رَحَمَ وَ به مینه یِ بازداشته بودَن اَست ولی دَر پارسی به رُخسِ نام واژه به کار می رَوَد وَ بیش تَر
دَر چَند دَهه یِ واپَسا دَر خانِ کَدیوَری کاربُرد پِیدا کَرده اَست: پیش نَهاد ها :
...
[مشاهده متن کامل]

تَحریمِ اِقتِصادی = بازداشتِگیِ کَدیوَری/ کَدیوَری بازداری
تَحریمِ اِقتِصادی = پیرابَستِ کَدیوَری/ کَدیوَری پیرابَندی
تَحریمِ تِجاری = ناکَردِ بازَرگانی/ بازَرگانی ناکاری
تَحریمِ تِجاری = فُروگُزاشتِ بازَرگانی/ بازَرگانی فُروگُزاری
تَحریمِ مُعامِله = ناداختِ داد و سِتَد/ دادوسِتَد نادازی
تَحریمِ مُعامِله = توختِ داد و گِرِفت/ دادوگِرِفت توزی
پِی نِوِشت: کارپایه یِ داختَن که دَر پارسی به رُخسِ : پَرداختَن ، اَنداختَن ، گُداختَن با پیش وَند هایِ : پَر - ، اَن - وَ گُ - کاربُرد دارَد به مینه یِ : کَردَن وَ اَنجام دادَن اَست.
واژه نامَک:
مَصدَر = کارپایه
فِعل = کارواژه
صورَت = رُخس ( کوتاهیده یِ رُخسار )
مَمنوع بودَن = بازداشته بودَن
حوزه = خان ( دَر شاه نامه : هَفت خان )
اَخیر = واپَسا ، واپَسین
اِقتِصاد = کَدیوَری ( مُقتَصِد= کَدیوَر )
تِجارَت، تِجاری = بازَرگانی ( تاجِر = بازَرگان )
مُعامِله = داد و سِتَد ، داد وِ گِرِفت، خَرید و فُروش
گوش زَد : باید بِکوشیم دَر تَرانویسی اَز چاله به چاه نَیُفتیم زیرا نبایَد دَر بَرگَردانی، مینه یِ واژه ، تَرانِوِشتِ یِک به یِکِ واژه یِ بیگانه باشَد چه بَسا بِتَوان نوواژه ای نابَسته اَز واژه ی بیگانه پَدید آوَرد.
تَذَکُر = گوش زَد ، یادآوَری ، بازگُفت ، پِی گُفت
تَرجُمه = تَرانِویسی ، تَرانِوِشت
مُستَقِل = نابَسته ( ناوابَسته ) ، جُداسَر ، ناویخته
اِستِقلال = نابَستِگی ( ناوابَستِگی ) ، جُداسَری، ناویختِگی

راهبست، نارواداری
نمونه برای راهبست:
برخی برآورد کنندگان ( تحلیلگران ) و نهادهای پشتیبان هوده ی آدمی، برخورد دولت �بایدن� با پادشاهی خاندان پلید سعودی را �ناامیدکننده� دانستند و از این که راهبست های بیش تری در برابر بلندپایگان فرمانروا بر عربستان بکار گرفته نشده از خود شگفتی نشان دادند.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۱۵ اسپند ماه ۱۳۹۹
https://www. behzadbozorgmehr. com/2021/03/blog - post_7. html

بایکوت، قدغن، منع، نهی، حرام سازی، حرام، جلوگیری، ناروا
برای کاربردهای گوناگون واژگان گوناگونی میتواند جایگزین تحریم شوند.
برای نمونه در کاربرد سیاسی واژه "راهبست" بهترین گزینه است.
در کاربرد های دیگر هم واژگانی هستند هم واژگانی مانند "خودداری" و. . . هم میتوانند به کار روند.
تحریم: راهبست ، خودداری
برای جایگزینی واژه تحریم باید معنی آن را در جمله دید
انتخابات را تحریم کردند : از حضور در انتخابات خود داری کردند
ایران را تحریم کردند : ایران را محاصره کردند ( محاصره که همخانواده با حصار است ، واژه ای آریایی و ایرانی است )
به کردی کرمانجی: دوورپیچ، سزا
به کردی سورانی:گه مارو
شهربندان
در شهربندان ایران
یعنی تحریم ایران
در زبان پارسی و پهلوی " پروستار " به معنای محاصره شده و تحریم شده از بن پروستن به معنای محاصره کزدن می باشد .
بایکوت
بە زبان کردی
گەمارۆ
نارواگری
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن اینهاست: کِرینِش Kerinesh ( پهلوى: کِرینیشْنْ : تحریم ، حرام سازى ، ممنوع سازى - درپهلوى کِرینیدنKerinidan ( کِرینیتن ) : تحریم - حرام - ممنوع کردن ) ، اَرُواکینِش Arovakinesh ( پهلوى: اَرُواکینیشْنْ : تحریم، نارواسازى
...
[مشاهده متن کامل]

، حرام گردانى - در پهلوى اَرُواکینیدن Arovakinidan ( اَرُواکینیتن ) : تحریم - حرام کردن ، ناروا دانستن، غیرمجاز اعلام کردن ) ، یاساخ Yasax ( کردی: تحریم ) نیسکِت Nisekt ( سنسکریت: نیسِکتَوْیا: تحریم ) پِرَتیس Peratis ( سنسکریت: پْرَتیسِدهَ: تحریم )

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
یاساخ ( کردی )
نیسکِت ( سنسکریت: نیسِکتَوْیا )
فرتیس ( سنسکریت: پْرَتیسِدهَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس