تحریف

/tahrif/

    distortion
    twist
    alteration
    tampering with (something)

فارسی به انگلیسی

تحریف اشکار
travesty

تحریف شدن
warp

تحریف شده
perverted

تحریف متن
interpolation

تحریف کردن
distort, garble, interpolate, misreport, pervert, slant, strain, stretch, torture, twist, warp, wrench, to tamper with

مترادف ها

sophistication (اسم)
کمال، اغوا، تحریف، سفسطه، دلفریبی

anagram (اسم)
مقلوب، قلب، تحریف

distortion (اسم)
تحریف، اعوجاج

falsification (اسم)
تحریف، ساختگی، تزویر

garble (اسم)
تحریف، ضایعات

mutilation (اسم)
تحریف، نقص، قطع عضو، معیوب سازی

پیشنهاد کاربران

چون حمله همه جانبه به زبان "قرآن عربی" وبه تبع تحریف واژها وتفاسیر وتراجم . . .
لذا باید به زبانها نو ظهور که بر پایه مفاهیم ومعانی واژهای عربی متولد ونشأت گرفت،
رجوع کرد وبه فرهنگ نامه ها 200 سال قبل مطالعه کرد ( مانند زبان انگلیزی، فرنسوی، دری . . . )
...
[مشاهده متن کامل]

چون معانی اصیل کلمات عربی در خود کلمات جعلی یا تغییر یافته، حفظ شد وبا دقّت بالا حفظ شد.
"ویمکرون ویمکر الله"
"إنّا نحن نزلنا الذِکرَ وإنّا له لحافظون"
به واژه "وزر، وازرة، charge، just؛ . . . " رجوع کنید

تحریف: واتگشت
🇮🇷 واژه ی برنهاده: کژگفت 🇮🇷
تغییر داده شده
متفاوت شده
تحریف و مُحرِّف و مُحرَّف: دستکاری کردن و دستکاری کننده و دستکاری کرده، دست بردن و دست برنده و دست برده.
بوس به همه.
نادیده گرفتن ، انکار ، غیر واقعی جلوه دادن
bend the truth
تحریف از ماده تحرف گرفته شده که به معنای کناره گیری از وسط به اطراف و کناره هاست .
چنانچه بخواهیم برای این واژه برابرنهاد پارسی بجوییم، به گمانم بکارگیری پیشوند ( کژ ) به همراه کارواژه ای درخور می تواند ره گشا باشد. برای نمونه:
کژخوانِش: هنگامیکه کسی خوانشِ نادرست و تحریف آمیزی دارد. کژخواندن/کژخوانی نیز به همچنین.
...
[مشاهده متن کامل]

( بسته به فراخور بافتار ( =متن ) ، پیشوند ( کژ ) با کارواژه ای درخور همراه می شود. این فراروند به
نازک بینی زبانی می انجامد. )

عوض کردن یا دستکاری یا تغییر = یه متن یا فیلم یا عکس را گویند
کژیدن
دست بردن در چیزی ؛ آن را کمی تغییر دادن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . جرح و تعدیل کردن. اضافه و نقصان کردن.
برابر پارسی: دستبری، دگرگون کردن، دستکاری
با یاد او
با درود
به نظر میرسد تلاش گذشتگان ما برای جدایش خوب و بد، در لا به لای صفحات تاریک تاریخ گم نشده ولی برای یک نوجوان برای جدایش نیک و بد نیاز به تعمق می باشد چون دنیا هر چند شناخته شده باشدبرای یک نوجوان که برای اولین بار به آن می نگرد ناشناس خواهد بود.
دگرنمایی زیبنده ترین واژه برای تحریف میباشد
کژیدن = کژ گردانیدن = تحریف
نمونه : تحریف شده = کژین
واتگردانی، وات گشت، اریباندن، واتهای واژه ای را دگر کردن یا نگاشتن، دستبردن در سخن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس