تحریر کردن


    write
    yodel

مترادف ها

redact (فعل)
تنظیم کردن، اماده چاپ کردن، انشاء کردن، دراوردن، تحریر کردن

write (فعل)
نوشتن، تالیف کردن، انشاء کردن، تحریر کردن

پیشنهاد کاربران

دفتر کردن . [ دَ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) طومار کردن . در فهرست مندرج کردن . ( ناظم الاطباء ) . دفتر ترتیب دادن . نوشتن . کتاب ساختن . تحریر کردن : چون مناقب نامه ٔ آل نبی دفتر کنندنام او چون فاتحه آغازآن دفتر سزد. سوزنی .
قلم زدن
کتابت

بپرس