تحجر

/tahajjor/

    petrifaction

مترادف ها

calcification (اسم)
تحجر، تکلیس شدن، تبدیل به اهک

petrifaction (اسم)
تحجر، سنگ شدگی

concretion (اسم)
تحجر، سفت شدگی، جسمانیت، ذاتی بودن

petrification (اسم)
تحجر، سنگ شدگی

پیشنهاد کاربران

سنگ شدن
خشکه مقدس وتنگ نظرو خرافی
خشکه باوری
خشک باور
از کتاب دکتر کزازی
واپس ماندگی. سنگوارگی سنگواره شدن
مصطلح است رفتار کسی را که در محدوده کوچکی از فهم ( چه صحیح و چه نادرست ) باقیمانده ( منجمد شده ) و گفتمان و فهم و درک دیگری را نمیپذیرد، و مبنای نظری و عقلانی او همان محدوده اندک و استراتژی برخوردی او هم همین محدوده است، تحجر و خود او متحجر نام گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

بدیهی است چون در زمان و عصر حاضر و به واسطه نوین شدن همه جانبه، چنین روش و منشی منسوخ شده، "متحجر" کمی بار مفهومی عقب مانده و به عقب بازگشته هم به همراه بیاورد.

این واژه تازى ( اربى ) ست و برابر پارسى آن این است : سنگمنى Sangmani ( پیشنهادى - پارسى: سنگ+ من ( منیدن:پهلوى: اندیشیدن ) : سنگ اندیش ، متحجر ) ، سنگ اندیشى Sangandishi ( پارسى - پیشنهادى:تحجر ) ، سنگایش Sangayesh ( پارسى - پیشنهادى: سنگ + آیش ( آمدن ) : چون سنگ آمدن ،
...
[مشاهده متن کامل]

تحجر ) ، شیتگى Shitegi ( پهلوى: شیته : توده سنگ : چون توده سنگ بودن ، تحجر ) ، سنگاورى Sangavari ( پارسى - پیشنهادى: سنگ آوردن ، تحجر ) ، سنگوارى Sangvari ( پارسى - پیشنهادى: چون سنگ بودن، تحجر )

بپرس