تحت الشعاع قرار دادن


    dominate
    eclipse
    override
    obscure
    outshine
    overshadow

مترادف ها

overshadow (فعل)
سایه افکندن بر، تاریک کردن، سایه انداختن، تحت الشعاع قرار دادن

eclipse (فعل)
تحت الشعاع قرار دادن

outshine (فعل)
تحت الشعاع قرار دادن، پیشی گرفتن از، بیشتر درخشیدن

پیشنهاد کاربران

حس میکنم میشه تحت الشعاع را هم معنی با تحت تاثیر در نشر گرفت. اما مطمین نیستم.
کنار زدن، زیردست کردن، خدشه دار نمودن، ناتوان کردن
overwhelm
کسی یا چیزی که در برابر بزرگتر ومهمتر از خود قرار گیرد وجلوه ونمود نداشته باشد ( فرهنگ عمید ) .

بپرس