تحت الحنک/ that. o. l. hanak : [ عر: تحتَ الحنک ] ( ا ) دنباله ی عمامه که آن را از زیر چانه می گذرانند و به سر می پیچند یا بر شانه می اندازند.
فرهنگ بزرگ سخن
دکتر حسن انوری
نشر: سخن
... [مشاهده متن کامل]
مانند: مندلو شالی پشمین بر سر می بست و دنباله ی شال را تحت الحنک، از زیر چانه و روی پوزه و دهان و بینی اش می گذراند و بالای گوشش گیر می داد.
کلیدر
محمود دولت آبادی
فرهنگ بزرگ سخن
دکتر حسن انوری
نشر: سخن
... [مشاهده متن کامل]
مانند: مندلو شالی پشمین بر سر می بست و دنباله ی شال را تحت الحنک، از زیر چانه و روی پوزه و دهان و بینی اش می گذراند و بالای گوشش گیر می داد.
کلیدر
محمود دولت آبادی