تجهیزات دادنstakeتجهیزات سربازaccouterments, accoutrementsتجهیزات نظامیammunitionتجهیزات و لوازمfurnishings
equipment (اسم)ساز، ساز و برگ، تجهیزاتrig (اسم)لوازم، اسباب، جامه، لباس، تجهیزات، وضع حاضر، دگل اراییmateriel (اسم)ساز، ساز و برگ، تجهیزات، تکنیک، قسمت مادی یا مکانیکی هنر
Fully equippedA fully equipped spa یه سالن زیبایی فول امکاناتافزاره ها، افزارِگانافزاره هاتَجهیزات: سازوبرگ، دستگاەها، ابزارها، افزارها، کالاهااصل کلمه تجهیز است . . و مفرد آن جهز است . . و آنچه در معنا می آید . . آماده شدن ابزار، آماده سازی ابزار، آماده سازی ساز و برگ و همچنین دستگاه بکار می رود مانند تجهیزات تنفسی = دستگاه های تنفسیابزارها، دستگاههاساز و برگسور و سات+ عکس و لینک