تجن

/tajan/

    tajan

پیشنهاد کاربران

تَجَن ؛ در ابتدای توضیح این مطلب لازم به ذکر است که مفهوم کلمه ی تجن با تجنیس به معنای هم جنس سازی نباید اشتباه گرفته شود.
ریشه ی کلمه ی تَجَن دو حرف ( ت ج ) می باشد و حرف اصلی تر این ریشه حرف ( ج ) می باشد که قابل تبدیل به حروفی مثل ( چ ش ژ ز ) می باشد. در یک تعریف مختصر تجن به معنی تجمیع شده و یا مونتاژ شده دارای معنا و مفهوم می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

این دو حرف در قانون قلب ها قابل تبدیل به حروف نزدیک به محل صدور آوای آن هستند.
ذات آوایی حرف ( ت ) در کلمه ی تژ به گونه ای است که از مشارکت زبان و لثه ی بالایی دندان جلو قابل صادر شدن است و صدور این آوا به گونه ای است که در هنگام ایجاد آوای این حرف، زبان دارای یک پهنه و سطح بیشتری از تماس را با نرمی بیشتر به نسبت حرف ( د ) دارد. یعنی وقتی حرف ت در قانون قلب ها ، منقلب می شود به سمت حرف ( د ) زبان از حالت نرمی به حالت سفتی با سطح تماس کمتری با لثه ی بالایی تبدیل می شود. و عینیت این حالت در دو کلمه ی تژ و دژ دو مفهوم نرمی و سفتی یا آسانی و سختی یا تَشَتُّت و دَجَدُّد را در مفهوم کلمه منطبق با واقعیت ایجاد می کند.
مثلاً عینیت ذات آوایی حرف ( د ) به نسبت ذات آوایی حرف ( ت ) در کلمه ی دشوار این مطلب را به ما می رساند که یک کار سختی در پیش روی ما قرار دارد که نیاز به یک اراده ی دژ مانند و مستحکم را دارد. چنانچه حرف ( ژ ) در کلمه ی دژ به سمت حرف ( ز ) خیز بردارد و کلمه ی دز ایجاد گردد مفهوم کلمه به سمت یک مفهوم بسیار مستحکم تر و خشک تر با حجم کمتر خیز برمی دارد. یعنی به ترتیب ذات حروف اگر مسیله و بُعد استحکام در مفاهیم کلمات را بخواهیم نشان دهیم به ترتیب حروف س ش چ ج ژ ز روند سختی و زمختی را برای ما در مفاهیم کلمات آشکار می کند.
از آنجایی که تمامی زبانها از قبیل عبری عربی آرامی آریایی ایرانی اورامی اروپایی کارایی و. . . دارای یک ریشه ی مشترک هستند و هر چه به گذشته برگردیم به اشتراکات بیشتری از کلمات در زبانهای مختلف می رسیم توضیح کلیدواژه ی ( تَجَن ) از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در ابعاد و زوایای کاربردی مختلف به شرح زیر قابل تبیین خواهد بود ؛
( دژ دژاگه تِژ تاژ تِژی مونتاژ تیجه تجارت تیچر تژکه تَچَر تجن تاج تاژ تاش تشت تشک آتش آرتَش دژگام دژاگه دجله دزفول نتیجه تجن تَشی توشی تیشی توشیبا )
در گویش تاتی خراسان شمالی هنگامی که پوست شکاف می خورد و زخم می شود و روی این زخم را با پارچه یا پنبه یا دستمال کاغذی بخواهند ببندند می گویند مراقب باش تِژِ دستمال داخل زخم نمانه.
در لهجه ی تاتی وقتی که کارگران هنگام بیرون آوردن پنبه از داخل تشتک یا غوزه یا کوزه ی پنبه مشغول پنبه چینی هستند صاحب زمین و صاحب کار این اصطلاح را برای گفتن به کارگران استفاده می کند؛ پنبه ها را طوری جمع کنید که تِژِ پنبه داخل تشتک یا غوزه جا نماند.
کلمه ی تَشت نیز که به ظرفی سینی مانند و دارای پهنا و عمق بیشتر به نسبت سینی می باشد از جهت تِژ نمودن چیزها در داخل آن و دژاگه شدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
همچنین کلمه ی تُشک که اشتباها به رختخواب معنی می شود به معنی زیرانداز تِژ شده دارای معنا و مفهوم می باشد.
همچنین تِژ باقی مانده گندم و جو به معنی ته مانده و باقی مانده ی گندم و جو را که درو کرده اند و بر روی زمین باقی مانده است و گوسفندان را روی این زمین رها می کنند تا چَرا کنند تَچَر گفته می شود.
اصطلاح تیر و تیجه نیز در گویش تات های خراسان شمالی در خانه سازی به تیرهای چوبی مستحکم و تو پر گفته می شود.
کلمه ی تیجه و تَجَن برای نی های تو پُر نیز در لهجه ها و گویش های مختلف رایج می باشد.
در زبان کردی کرمانجی برای حالتی که بخواهند داخل ظرفی ( تشت ) را پُر کنند می گویند تِژِ کن.
در زبان انگلیسی به معلم نیز تیچر teacher به معنی پُر کننده می گویند.
احتمالا کاخ تَچَر در تخت جمشید نیز یک کاربرد آموزشی و دانشگاهی و تجارتی داشته است.
کلمه ی تجارت با ریخت تیچارت نیز به معنی معامله کردن و ایجاد تعامل جهت کسب سود و پُر شدن به لحاظ مادی یا معنوی
کلمه ی دِژ نیز به معنی استحکامات زمانی این حالت وجود دارد که چیزی یا وسیله ای از درون مستحکم و تو پُر باشد.
کلمه ی دژخیم به معنی دشمنی سرسخت و پر اراده برای دشمنی کردن می باشد.
کلمه ی دژگام به معنی مصمم و محکم گام برداشتن نیز به کسی اطلاق می شود که دارای اراده ی مستحکم و ثابت قدم در راهی باشد.
به گونه ای از جوجه تیغی ها که از همه بزرگ تر و قوی ترند نیز تیشی یا تَشی یا تِژی گفته می شود.
کلمه ی تِژ اونقدر دارای کاربردهای فراوان در ابعاد کاربردی مختلف در زبانهای مختلف می باشد که در کلمه ی تشدید و شِدَّت نیز این مفهوم قابل مشاهده است.
حتی در کلماتی مثل تَشَتُّت تشکیل دشت دست داشتن دوست تشمال و. . .
تشمال ؛ مالامال از پُر بودن ، صفتی برای انسانهای دارا و ثروتمند و دانا و حکیم و. . .
کلمه ی تشنه و تشنگی نیز به معنی از پُر بودن افتادن و نیاز به پر شدن و دریافت آب دارای معنا و مفهوم می باشد. ریخت و غالب ساختمان کلمه ی تشنه مثل کلمه ی شهنه به معنی از شاهی افتادن یا کلمه ی دشنه به معنی ابزاری سخت که عاملی برای ایجاد تشنگی می باشد.
کلمه ی مونتاژ یا مونتاج نیز که از تژ ایجاد شده به مفهوم تالیف نمودن و تجمیع نمودن و انسجام دادن معنی دارد.
اصطلاح نتیجه گرفتن نیز به معنی دریافت کردن و توشیبا شدن و تاج و تاژ شدن از کلمه ی تِژ ایجاد شده است.
کلمه ی توشیبا نیز به معنی پُر شده و مستحکم در ابعاد کاربردی مختلف برای محصولات صنعتی برای انسانهای حکیم و دانشمند قابل استفاده است.
تاژ ؛ مونتاژ شده ، تجمیع شده ، مستحکم ، قدرتمند ، مرتبط با کلمه ی تاج و تجن به مفهوم نمادی از قدرت و توانایی
کلمه ی دشنه نیز که به چاقو و خنجر معنی می شود به معنی ابزار یا وسیله ای که باعث از استحکام افتادن می شود می باشد.
سد دز با ریخت دیگر آن سد دز نیز که نامی از سدهای ایران زمین می باشد به معنی سد پر آب و سد مستحکم معنی می رساند.
شهر دزفول نیز از جهات مختلف مرتبط با مفهوم کلمه ی تژ و تچر و تیچر می باشد.
به مناطق پرآب و آبگیر و یا دارای جمعیت زیاد و تجمیع شده در یک منطقه ی پرآب تجن گفته می شود.
اگر از زاویه ی قانون قلب ها این مسیر را به پیش برویم رود دجله نیز به مفهوم رود پُر آب مرتبط با کلمه ی تِژ و دژ و تِچ و دِز و. . . می باشد.
چنانچه این روند از تحلیل کلمه ی تژ را بیشتر به پیش برویم کلمات بیشتری را در پهنه ی واژگان و دریای لغات مرتبط با کلمه ی تژ در پیچ و تاب قانون و قواعد ایجاد کلمات خواهیم دید مثل ؛ داس دسیسه دیوث دست دوست و. . .

تجن روان روودی که از رود بزرگ جا کنند - تاریخ سیستان
تجن در زبان مازندرانی که برگرفته از فارسی قدیم است به معنی متلاطم و خروشان است. این اسم از مصدر تج یا دج است. فعل آن مثل بَتِج به معنی بیشتر کوشش کن و سریعتر. ضرب المثل " الهی بَتِجی و نرسی" بدترین نفرین هست یعنی نتونی مزد کار و زحمتت رو بگیر و همیشه در جنب و جوش باشی ولی نتیجه هیچ.
تجن تازی شده " تچن " پارسی از بن " تچیدن" به معنای روان و جاری شونده است.
تجن با فتحه «ت» و کسره «ج» در زبان تبری صفتی است به معنای بسیار رونده و در جنب و جوش و تکاپو است. این کلمه به صورت اسم به رودی اطلاق می شود که در مازندران از کوه های هزارجریب سرچشمه می گیرد و به دریای ورگانا می ریزد.