تجلیل. [ ت َ ] ( ع مص ) فراگرفتن. ( صحاح جوهری ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) . همه را فرارسیدن و بپوشانیدن چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ) . فراز گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . بپوشانیدن چیزی و فراز گرفتن. ( آنندراج ) : جلل المطر الارض ؛ اذا عمها و طبقها فلم یدع شیئاً الا غطی علیه. ( اقرب الموارد ) . || جل بر ستور افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( صحاح جوهری ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( آنندراج ) . پوشانیدن اسب را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || بزرگ داشتن مرد. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) . بزرگ گردانیدن. ( فرهنگ نظام ) ( المنجد ) . تعظیم و تکریم کردن. بزرگ خواندن. بزرگ داشتن. بزرگداشت. ... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
ظهور و بروز هم معنی میدهد
بزرگداشت
تجلیل: این واژه به معنی جل انداختن روی گرده ی چهارپایان است. ( دهخدا ) . در پارسی: اعلام شکوه کسی با برجسته سازی ویژگی ها و یا کارهای وی با برگزاری جشن یا آیینی ویژه. ( https://www. cnrtl. fr/definition/glorifier ) ... [مشاهده متن کامل]