تجرید

/tajrid/

    abstraction
    separation
    privation
    isolation

فارسی به انگلیسی

تجرید کردن
abstract

مترادف ها

abstraction (اسم)
ربایش، انتزاع، تجرید، تجرد، چکیدگی، اختلاس، دزدی، براهنگ، بی خبری از کیفیات واقعی و ظاهری

پیشنهاد کاربران

تجرید در این جمله به چه معنی است.
�گفت و گوهای خشک و سراپا تجرید و ابهام خود با ژولین تاسف خورد. �
کتاب سرخ و سیاه. استاندال. فصل ۱۹
تجرید الاعتقاد: کندو کاو. کندش و کاوش. کندن و کاویدن. کندا و کاوا. کندینه و کاوینه. کندایی و کارایی.
کندا و کاوا. کن وکا. کنش وکایش.
مثلا ترتیب حرکات مهره های شطرنج انتزاع یا تجرید شده توسط انسانها بوده، چون بیشمار ترتیب ممکن برای حرکت مهره ها وجود داشت، ما تنها چند تاقراردادی شده، آنها رو میگم که بشر از میان بقیه تجرید کرده، از میان بی شمار ترتیبات ممکن تنها همانها منفک یا تجرید شده اند که قواعد بازی شطرنج شده اند
در لغت به معنای تنهایی گزیدن، ترک گناهان و اعراض از امور دنیوی و تقرب به خداوند
برجسته کردن معنای اصلی از روش منفک کردن معانی الحاقی وپیوسته - ویرایش ( زدودن ) معنای فرعی و نیل به یک مفهوم