تجرید

/tajrid/

    abstraction
    separation
    privation
    isolation

فارسی به انگلیسی

تجرید کردن
abstract

مترادف ها

abstraction (اسم)
ربایش، انتزاع، تجرید، تجرد، چکیدگی، اختلاس، دزدی، براهنگ، بی خبری از کیفیات واقعی و ظاهری

پیشنهاد کاربران

مثلا ترتیب حرکات مهره های شطرنج انتزاع یا تجرید شده توسط انسانها بوده، چون بیشمار ترتیب ممکن برای حرکت مهره ها وجود داشت، ما تنها چند تاقراردادی شده، آنها رو میگم که بشر از میان بقیه تجرید کرده، از میان بی شمار ترتیبات ممکن تنها همانها منفک یا تجرید شده اند که قواعد بازی شطرنج شده اند
در لغت به معنای تنهایی گزیدن، ترک گناهان و اعراض از امور دنیوی و تقرب به خداوند
برجسته کردن معنای اصلی از روش منفک کردن معانی الحاقی وپیوسته - ویرایش ( زدودن ) معنای فرعی و نیل به یک مفهوم

بپرس